علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 497
فصل 30 نكوهش ريا
ريا كردن از گناهان هلاك كننده و معاصى كبيره است و آيات و اخبار بر ذمّ آن اتّفاق و هماهنگى دارند، خداى سبحان مى‏فرمايد:
«فَوَيْلٌ لِلْمُصَلّينَ، الَّذينَ هُمْ عَن صَلاتِهِمْ ساهُونَ، الَّذينَ هُمْ يُراؤُنَ، وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ» 107: 4 - 7(ماعون، 4 - 7) «واى بر نمازگزاران، كه از نماز خود غافل و سهل انگارند، آنان كه ريا كنند و از زكات دادن باز دارند».
و مى‏فرمايد:
«فَمَنْ كانَ يَرْجُو لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلا صالِحا وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أحَدا» 18: 110(كهف، 110) «هر كه ديدار پروردگار خويش را اميد دارد، بايد كار كند كارى شايسته و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك قرار ندهد».
و مى‏فرمايد:«يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ الا قَليلا» 4: 142(نساء، 142) «با مردم ريا مى‏كنند و جز اندكى خدا را ياد نمى‏كنند».
و مى‏فرمايد:
«كَالَّذى يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ» 2: 264(بقره، 264).
«چون كسى كه مال خويش به رياى مردمان انفاق مى‏كند».
و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:«إنّ أخوف ما أخاف عليكم الشّرك الأصغر».
«بيش از هر چيز بر شما از شرك كهين بيم دارم». پرسيدند: شرك كهين چيست؟ فرمود:
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 498
«ريا، خداى عز و جل وقتى بندگان را در قيامت جزاى اعمال دهد مى‏فرمايد: نزد كسانى رويد كه در دنيا براى ايشان ريا مى‏كرديد و ببينيد كه آيا پاداش شما در نزد آنها هست».
و فرمود: «از جبّ الحزن [چاه اندوه‏] به خدا پناه بريد» گفتند: يا رسول اللّه، جب الحزن چيست؟ فرمود: «واديى است در دوزخ براى قاريان رياكار».
و فرمود: «خداى تعالى مى‏فرمايد: هر كه عملى و عبادتى كرد و ديگرى را با من شركت داد آن عمل براى آن ديگرى باشد كه من از آن عمل بيزار و از انباز بى‏نيازم».
و فرمود:«لا يقبل اللّه تعالى عملا فيه مثقال ذرّة من رياء»
«خداى تعالى عملى را كه يك ذره ريا در آن باشد نمى‏پذيرد».
و فرمود:«إنّ أدنى الرّياء الشّرك»
«اندك ريا شرك است».
و فرمود: «روز قيامت مرائى را ندا كنند: اى نابكار اى غدّار اى ريا كار عمل تو تباه و مزد تو باطل شد، برو و مزد از آن بگير كه كار براى وى كردى».
روزى آن حضرت مى‏گريست، شخصى پرسيد: چرا مى‏گرييد؟ فرمود:
«بر امّت خويش از شرك بيمناكم. نه آنكه بت يا آفتاب يا ماه يا سنگى را پرستند و ليكن در اعمال خود ريا كنند».
و فرمود:«سيأتي على النّاس زمان تخبث فيه سرائرهم و تحسن فيه علانيتهم طمعا في الدّنيا لا يريدون به ما عند ربّهم، يكون دينهم رياء لا يخالطهم خوف، يعمّهم اللّه بعقاب فيدعونه دعاء الغريق فلا يستجيب لهم».
«زمانى بر مردم خواهد آمد كه براى طمع در دنيا باطنشان پليد و خبيث و ظاهرشان زيبا و نيكو شود و آنچه را كه نزد پروردگارشان است (ثواب الهى) نمى‏جويند، دينشان رياء است و ترس از خدا در دلشان جاى ندارد، عقاب خداوند همه آنها را فرو مى‏گيرد و آنگاه همچون كسى كه در حال غرق شدن است خدا را مى‏خوانند ولى دعاشان را اجابت نكند».
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 499
و فرمود:«إنّ الملك ليصعد بعمل العبد مبتهجا به فاذا صعد بحسناته يقول اللّه عزّ و جلّ: اجعلوها في سجّين إنه ليس إيّاى أراد بها»«».
«فرشته با مسرّت و خوشحالى عمل بنده را بالا مى‏برد و چون حسنات او را بالا برد خداى عز و جل مى‏فرمايد: اين اعمال را در سجّين (دفتر بدكاران) گذاريد كه براى من بجا نياورده».
و فرمود: «فرشتگانى كه نگهبانان اعمالند عمل بنده را از روزه و نماز و انفاق و اجتهاد و ورع كه آوازى همچون آواز رعد و درخشندگى مانند روشنى خورشيد دارد به آسمان هفتم بالا مى‏برند و سه هزار فرشته همراه آن عملند، تا به آسمان هفتم رسند، فرشته‏اى كه بر آسمان هفتم موكّل است مى‏گويد: بايستيد و اين عمل را بر روى و بر جوارح صاحبش بزنيد، با آن دل او را قفل كنيد، من هر عملى را كه براى خدا نباشد رد و منع مى‏كنم، مراد صاحب اين عمل خدا نبوده، او مى‏خواسته نزد فقها رفعتى پيدا كند و در مجالس علما نام او را ياد كنند و آوازه‏اش در شهرها منتشر شود، خداوند مرا امر فرموده كه نگذارم عملش از من در گذرد و به ديگرى برسد، و هر عملى كه خالص براى خدا نباشد رياء است، و خداوند عمل ريا كار را نمى‏پذيرد».
و فرمود: «فرشتگان نگهبان عمل بنده را از نماز و زكات و روزه و حج و عمره و خلق نيكو و خاموشى و ذكر خداى تعالى بالا مى‏برند و ملائكه آسمان‏ها آن عمل را مشايعت مى‏كنند تا از همه حجابها مى‏گذرد و در پيشگاه خدا مى‏ايستند و همه گواهى مى‏دهند كه اين عمل شايسته و با اخلاص است. فرمود: آنگاه خداى تعالى به آنها مى‏فرمايد: شما نگهبانان عمل بنده من هستيد و من نگهبان دل وى‏ام، اين عمل را براى من نكرده و در دل نيّتى ديگر داشته پس لعنت من بر او باد، و همه فرشتگان گويند لعنت تو و لعنت ما بر او باد، و آسمان‏ها و هر كه در آسمان‏هاست
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 500
گويند لعنت خدا بر او باد».
و امير مؤمنان عليه السّلام فرمود:«اخشوا اللّه خشية ليست بتعذير، و اعملوا للّه في غير رياء و لا سمعة، فانّه من عمل لغير اللّه و كله اللّه إلى عمله يوم القيامة»
«از خدا بترسيد ترسى كه در آن تقصير (يا عذر تقصير) نباشد، و براى خدا بدون ريا (نماياندن كار نيك خود به مردم) و سمعه (شنوانيدن عمل خير خود به مردم) كار كنيد، كه هر كس براى غير خدا كار كند خدا او را در قيامت به عملش واگذارد».
و امام باقر عليه السّلام فرمود:«الإبقاء على العمل أشدّ من العمل»
«نگاهدارى عمل از خود عمل دشوارتر است» پرسيدند: نگاهدارى عمل چيست؟ فرمود: «مردى صله بجا مى‏آورد و براى خداى يكتاى بى‏شريك انفاق مى‏كند پس ثواب آن عمل پنهانى برايش ثبت مى‏شود سپس آن كار را نزد مردم ذكر مى‏كند آن ثواب محو مى‏گردد و ثواب عمل آشكارا [كه كمتر است‏] برايش نوشته مى‏شود بار ديگر آن را باز مى‏گويد اين ثواب نيز محو مى‏گردد و در نامه‏اش عمل ريائى نوشته مى‏شود».
و امام صادق عليه السّلام فرمود. «خداى تعالى مى‏فرمايد: من بهترين شريكم (ديگرى را در عبادت شريك من قرار مده) هر كه براى من و ديگرى عملى انجام دهد عمل او براى غير من خواهد بود».
و فرمود: «خداى تعالى مى‏فرمايد: من از همه بى‏نيازان از شريك بى‏نيازترم، هر كه ديگرى را در عملى با من انباز سازد عملش را نمى‏پذيرم مگر آنچه خالص براى من باشد».
و فرمود:«كلّ رياء شرك، انّه من عمل للنّاس كان ثوابه على النّاس، و من عمل للّه كان ثوابه على اللّه»
«هر ريائى شرك است، هر كه براى مردم كار كند پاداشش به عهده مردم است، و هر كه براى خدا كار كند ثوابش بر خداست».
و از آن حضرت در بيان قول خداى عز و جل:
«فمن كان يرجو لقاء ربّه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعبادة ربّه أحدا»روايت شده است كه فرمود:«الرّجل يعمل شيئا من الثّواب لا يطلب به وجه اللّه انّما يطلب تزكية النّاس، يشتهى أن يسمع به النّاس‏
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 501
فهذا الّذى أشرك بعبادة ربّه» ثمّ قال: «ما من عبد أسرّ خيرا فذهبت الأيّام أبدا حتّى يظهر اللّه له خيرا، و ما من عبد يسرّ شرّا فذهبت الأيّام حتّى يظهر اللّه له شرّا».
«شخصى كار خيرى مى‏كند كه نيّتش خالص براى خدا نيست بلكه غرض او ستايش مردم است، و مى‏خواهد كه مردم آن را بشنوند، اين است كسى كه در عبادت پروردگار خود شرك آورده است» سپس فرمود: «هيچ بنده‏اى نيست كه كار خيرى را پنهان كند و روزگارى بگذرد مگر اينكه خدا خيرى براى او ظاهر مى‏سازد، و هيچ بنده‏اى نيست كه كار شرّى را در نهان انجام دهد و روزگارى بگذرد جز اينكه خدا برايش شرّى آشكار كند».
و فرمود:«ما يصنع أحدكم أن يظهر حسنا و يسرّ سيّئا أ ليس يرجع الى نفسه فيعلم أنّ ذلك ليس كذلك؟ و اللّه عزّ و جلّ يقول: «بل الإنسان على نفسه بصيرة»، انّ السّريرة إذا صحّت قويت العلانية».
«چه مى‏كند آن كس از شما كه خوبى را آشكار و بدى را پنهان مى‏سازد، مگر به باطن خود رجوع نمى‏كند تا بداند كه چنين نيست (چنانكه مى‏نمايد نيست)؟ و خداى عز و جل مى‏فرمايد: «بلكه انسان به درون خويش بيناست»، باطن اگر درست شد ظاهر هم نيرومند مى‏شود».
و فرمود:«من أراد اللّه بالقليل من عمله أظهر اللّه له أكثر ممّا أراده به، و من أراد النّاس بالكثير من عمله في تعب من بدنه و سهر من ليله أبى اللّه إلا أن يقلّله في عين من سمعه».
«هر كه عمل اندك خود را براى خدا انجام دهد خدا آن را بيش از آنچه قصد كرده برايش آشكار سازد. و هر كه عمل بسيار را با رنج تن و بيدارى شب براى ريا و نماياندن به مردم انجام دهد خداوند حتما آن [اعمال‏] را در نظر هر كه بشنود اندك نمايد».
و به عبّاد بصرى فرمود:«و يلك يا عبّاد إيّاك و الرّياء فإنّه من عمل لغير اللّه و كله اللّه إلى من عمل له»،
«اى عبّاد از ريا بپرهيز كه هر كه براى غير خدا كار كند خداوند او را به كسى كه براى او كار كرده واگذار
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 502
خواهد كرد».
و فرمود:«اجعلوا أمركم هذا للّه و لا تجعلوه للنّاس فانّه ما كان للّه فهو للّه و ما كان للنّاس فهو لا يصعد إلى اللّه»
«كار خود را براى خدا قرار دهيد نه براى مردم، زيرا هر چه براى خدا باشد از آن اوست (او مى‏پذيرد و پاداش مى‏دهد) و هر چه براى مردم باشد به سوى خدا بالا نمى‏رود».
و حضرت رضا عليه السّلام به محمد بن عرفه فرمود:«و يحك يا ابن عرفة اعملوا لغير رياء و لا سمعة فانّه من عمل لغير اللّه و كله اللّه إلى ما عمل، و يحك ما عمل أحد عملا إلا أراده اللّه به إن خيرا فخيرا و إن شرّا فشرّا»«».
«اى پسر عرفه بدون ريا و سمعه عمل كنيد، زيرا هر كه براى غير خدا كار كند خداوند او را به كارش وامى‏گذارد، هيچ كس عملى نكند مگر اينكه خداوند به سبب آن عمل اراده [پاداش براى‏] او مى‏كند، اگر عملش خوب باشد پاداش خوب و اگر بد باشد بد».
و همين قدر در بدى و مذمّت ريا كافى است كه موجب كوچك شمردن خداوند است و دلالت مى‏كند بر اينكه رياكار خدا را از بندگان ضعيفش كه قادر به نفع و ضررى نيستند حقيرتر مى‏شمارد، زيرا كسى كه در عبادت پروردگار قصد پسند و خوش آمد بنده‏اى از بندگان او را مى‏كند بى‏شك براى اين است كه مى‏پندارد اين بنده در بر آوردن مطلوب او از خدا تواناتر و تقرب به او از تقرب به خداى متعال بهتر است و كدام اهانت و استحقار به خداوند عالم و پروردگار عالميان از اين بدتر است؟