علماخلاقاسلامى ج : 3 ص : 483
فصل 26 حبّ گمنامى
ضد حبّ جاه و شهرت محبّت گمنامى است و آن شعبهاى از زهد است، چنانكه جاه طلبى شعبهاى از حب دنياست. بنابراين حب دنيا و زهد ضد يكديگرند.
گمنامى از صفات مؤمنان و خصال اهل يقين است، و طايفههائى از عارفان خداشناس و همانند ايشان بسيارى از گذشتگان صالح، دوستدار و طالب آن بودهاند.
و هر كه خدا را بشناسد و حب و انس به او داشته باشد، دوستدار گمنامى و گريزان از جاه و شهرت و آوازه است، چنانكه كتب سرگذشتها و تواريخ گوياى آن است.
و در ستايش آن اخبار بسيار رسيده است، چنانكه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم مىفرمايد:
«اندكى ريا شرك است، و خداوند پرهيزكاران پوشيده نام را، كه چون غايب شوند كسى ايشان را نجويد و هر گاه حاضر باشند شناخته نشوند، دوست دارد، دلهاشان چراغ هدايت است، كه از هر تيرگى و ظلمتى رستهاند».
و فرمود: «بسا ژنده پوشى كه كسى به وى اعتنا نكند ولى اگر خدا را قسم دهد سوگندش را رد نكند، و چون گويد: خدايا مرا بهشت عطا كن به او عطا كند ولى از دنيا چيزى به او ندهد».
و فرمود: «مىخواهيد اهل بهشت را به شما معرفى كنم؟ هر ضعيف مستضعفى كه اگر خدا را قسم دهد پاسخش خواهد داد».
و فرمود: «اهل بهشت كسانى هستند ژوليده مو و خاك آلود و زنده پوش كه به ايشان اعتنا نكنند، اگر از امراء اجازه ملاقات خواهند اجازه نيابند، و اگر به
علماخلاقاسلامى ج : 3 ص : 484
خواستگارى روند كسى نپذيرد، و چون سخن گويند به سخنشان گوش ندهند.
حاجاتشان در سينههايشان مانده و برنيامده، اگر نور ايشان را در قيامت قسمت كنند همه مردم را فرا گيرد».
و فرمود: «از امّت من كسانى هستند كه اگر نزد يكى از شما آيند و دينارى يا درهمى خواهند نخواهيد داد، و اگر از خداى تعالى بهشت خواهند به ايشان عطا فرمايد، ولى اگر دنيا بخواهند به آنان نخواهد داد، البته نه براى اينكه نزد او خوار و بىقدرند».
و فرمود: «خداى عز و جل مىفرمايد: رشك آورترين دوستانم نزد من مرد سبك خرج كم مال است، از نماز خود بهره و لذت مىبرد، و عبادت پروردگار خود را در پنهان نيكو بجا مىآورد، و در ميان مردم گمنام است، با اينكه روزيش را بقدر كفاف قرار داد بر آن صبر مىكند، مرگش زود فرا رسد در حالى كه ميراثش اندك و گريه كنندگانش كم باشند» [1].
و نيز وارد شده است كه: «خداى تعالى در مقام منّت بر بعضى از بندگان خود مىفرمايد: آيا بر تو انعام نكردم؟ آيا تو را از مردم پوشيده نداشتم؟ آيا تو را گمنانم نساختم؟» يكى از نيكان صحابه گويد: «چشمههاى علم، چراغهاى هدايت، فرشهاى خانهها، چراغهاى شب، راههاى دلها، كهنه جامگان باشيد: تا در ميان اهل آسمان شناخته و در ميان اهل زمين پنهان و ناشناس باشيد».
و هر كه از احوال بزرگان دين و شايستگان پيشين آگاه و با خبر باشد كه گمنامى و فرودستى را بر جاه و شهرت و فرادستى برمىگزيدند، و آنگاه اخبارى را كه در مدح گمنامى و فقدان جاه و حشمت وارد شده از نظر بگذراند، يقين مىكند كه اينها از اوصاف مؤمنان است، و مؤمن بايد به آنها متّصف باشد، و لذا در خبر است كه:
«مؤمن از حقارت يا بيمارى يا كم دارى خالى نخواهد بود».
__________________________________________________
[1] اين حديث قبلا در فصل «ستايش زهد» ذكر شد.
علماخلاقاسلامى ج : 3 ص : 485
و از آنهاست:
|