علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 448
تنبيه زبان زيانبارترين اعضاست‏
بدان كه بيشتر رذائل مذكور در اين مقام: از دروغ و غيبت و بهتان و شماتت و مسخرگى و استهزاء و مزاح و غير اين‏ها - مانند سخنان بيهوده و باطل - از آفات و مفاسد زبان است و بنا بر اين زبان زيانبارترين جوارح انسان است و آفات آن بيش از آفات ديگر اعضاء است، و مفاسد آن اگر چه از معاصى ظاهر است (كه در علم اخلاق به آنها پرداخته نمى‏شود) ليكن به اخلاق رذيله و ملكات ناپسند مى‏انجامد.
زيرا اخلاق با تكرار اعمال در نفس آدمى راسخ و استوار مى‏گردد، و اعمال به توسط جوارح از قلب صادر مى‏شود، و هر عضوى شايسته است كه از آن كارهاى پسنديده كه پذيراى اخلاق زيبا و نيكوست برخيزد، و نيز مى‏تواند از آن كارهاى ناپسند كه اخلاق زشت و بد را پديد مى‏آورد صادر شود. پس طالب فضائل اخلاق بايد مواظب و مراقب باشد كه هم دل و نفس و هم اعضا و جوارح به خيرات و نيكى‏ها رو آورند و از شرور و بديها جلوگيرى شوند. و عمده عضوى كه مصدر و منشأ افعال زشت و ناپسند ظاهرى است كه مؤدّى به رذائل باطنى مى‏شود زبان است، و آن بزرگترين و بهترين آلت شيطان در گمراه كردن نوع انسان است، و از اين رو مراقبت آن مهمتر و محافظت آن واجب‏تر و لازمتر است. و سرّ آن - چنانكه گفته‏اند - اين است كه: زبان از نعمتهاى بزرگ خداوند و از لطيف‏ترين عجايب صنع اوست، كه هر چند جرمش كوچك است اطاعت و جرمش بزرگ است، زيرا ايمان و كفر جز با شهادت آن معلوم نمى‏شود، و به چيزى از امور دو جهان جز به دلالت و راهنمائى آن نمى‏توان راه يافت، و هيچ موجود يا معدومى نيست مگر اينكه زبان از آن سخن مى‏گويد و به اثبات يا نفى آن مى‏پردازد. زيرا هر چه را علم شامل مى‏شود زبان به حق يا باطل بيان مى‏كند، و هيچ چيز نيست مگر اينكه علم شامل آن مى‏شود.
و اين خاصيّت در ديگر اعضاء يافت نمى‏شود، زيرا چشم جز رنگها و
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 449
شكلها، و گوش جز اصوات، و دست جز اجسام را نمى‏يابد، و همچنين ديگر اعضاء، ولى ميدان جولان زبان وسيع و پهناور است، و جلوگير ندارد، و مجال آن را حد و نهايتى نيست، كه در خوبيها ميدان وسيعى دارد و در بديها دامنى گسترده، پس هر كه عنان زبان را رها ساخت شيطان او را به هر ميدانى خواهد كشانيد، و او را به وادى ضلالت و خذلان خواهد افكند، تا سرانجام به پرتگاه سقوط در افتد و به منزلگاه هلاكت برسد. و لذا سرور فرستادگان الهى صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:«هل يكبّ النّاس على مناخرهم في النّار إلا حصائد ألسنتهم«»؟».
«آيا مردم را جز درو شده‏هاى زبانشان به رو در آتش مى‏اندازد؟» پس كسى از شرّ زبان نجات نمى‏يابد مگر اينكه آن را به لجام شرع مقيّد سازد، و جز در آنچه سود دنيوى و اخروى دارد آزادش نگذارد، و آن را از هر چه بيم مفسده‏اى در دنيا و آخرت مى‏رود باز دارد، و شناسائى جاهائى كه آزاد گذاشتن زبان در آنها پسنديده و ستوده يا ناپسند و نكوهيده است بسيار دشوار است، و عمل به مقتضاى آن حتّى براى كسى كه آن موارد را مى‏شناسد سخت و سنگين است، كه زبان بيش از همه اعضاء نافرمان و گناهكار است، زيرا به حركت در آوردنش رنجى ندارد و در رها كردنش سختى و زحمتى نيست. پس سهل انگارى در اجتناب از آفات و مفاسد آن جايز نيست و احتراز از كمينگاهها و دامهاى آن واجب و لازم است.
و آيات و اخبار وارده در مذمّت و در كثرت آفات آن و در امر به محافظت و پرهيز از مفاسد آن بسيار است، و همه آنها دلالت بر ذمّ جميع آفات آن - آنچه گفته شد و آنچه خواهد آمد - دارد. خداى سبحان مى‏فرمايد:
«ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلا لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ» 50: 18.(ق، 18) «سخنى نگويد مگر اينكه نزد وى مراقبى آماده است».
و مى‏فرمايد:
«لا خَيْرَ في كَثيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلا مَنْ أمَرَ بِصَدَقَةٍ أوْ مَعْرُوفٍ أوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النّاسِ» 4: 114.(نساء، 113)
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 450
«در بسيارى از راز گوئيشان خيرى نيست، مگر آن كه به صدقه دادن يا كار نيك كردن يا اصلاح ميان مردم فرمان دهد».
و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود:«من يتكفّل لي بما بين لحييه و رجليه اتكفّل له بالجنّة».
«هر كه براى من نگهدارى آنچه در ميان دو فك او (يعنى زبان) و در ميان دو پاى اوست تعهّد كند من بهشت را براى او تعهّد مى‏كنم».
و فرمود: «هر كه خود را از شرّ شكم و دامن و زبان نگاهدارد، خود را [از همه بديها] نگاهداشته است».
از آن حضرت پرسيدند: «نجات در چيست؟ فرمود: زبان خود را نگاهدار».
و فرمود: «بزرگتر چيزى كه مردم را به دوزخ مى‏برد دو ميان تهى است:
دهان و عورت»، و مراد از دهان: زبان است.
مردى از آن حضرت پرسيد: «از چه چيز بيشتر بر من ترسيده شود؟ زبان او را گرفت و فرمود: «اين».
و فرمود:«لا يستقيم ايمان عبد حتّى يستقيم قلبه، و لا يستقيم قلبه حتّى يستقيم لسانه».
«ايمان هيچ بنده‏اى راست نباشد تا دلش راست گردد، و دلش راست نباشد تا زبانش راست شود».
و فرمود:«إذا أصبح ابن آدم أصبحت الأعضاء كلّها تكفّر اللّسان، فتقول: اتّق اللّه فينا فانّما نحن بك، فان استقمت استقمنا، و إن اعوججت اعوججنا«»».
«وقتى فرزند آدم صبح كند همه اعضاء در برابر زبان فروتنى كنند و گويند:
درباره ما از خدا بترس، زيرا ما به تو وابسته‏ايم، اگر راست باشى ما نيز راست مى‏شويم، و اگر كج شوى ما نيز كج مى‏شويم».
مردى به آن حضرت عرض كرد: «مرا سفارشى كن فرمود: خدا را چنان عبادت كن كه گوئى او را مى‏بينى، و خود را چنان بينگار كه در ميان مردگانى، و
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 451
اگر مى‏خواهى تو را به آنچه از همه بيشتر مالك توست خبر دهم - و با دست به زبان اشاره نمود».
و فرمود:«انّ اللّه عند لسان كلّ قائل، فليتّق اللّه امرؤ على ما يقول».
«خداوند مراقب زبان هر گوينده‏اى است، پس انسان بايد در آنچه مى‏گويد از خدا بترسد».
و فرمود:«من لم يحسب كلامه من عمله كثرت خطاياه و حضر عذابه».
«هر كه سخنش را از عملش نشمارد خطاهايش زياد شود و عذابش فرا رسد».
و فرمود: «خداوند زبان را عذابى كند كه هيچيك از اعضاء و جوارح را آن عذاب نكند، زبان گويد: پروردگارا مرا عذابى كردى كه هيچ يك از اعضاء و جوارح را چنين عذاب نكردى. خطاب رسد: يك كلمه از تو سر زد كه به مشرق و مغرب زمين رسيد، و به واسطه آن خون محترم ريخته شد، و مال محترم به غارت رفت، و پرده عفّت بر باد رفت، به عزت و جلالم سوگند ترا عذابى كنم كه هيچ يك از جوارح را چنان عذاب نكنم» و فرمود:«إن كان في شي‏ء شؤم ففى اللّسان».
«اگر در چيزى شومى باشد در زبان است».
و امير مؤمنان عليه السّلام به مردى كه سخن بيهوده مى‏گفت فرمود: «اى مرد تو سخنانى را بر محافظان خود املاء مى‏كنى كه به پيشگاه پروردگارت مى‏برند، پس سخنى بگو كه براى تو سودى داشته باشد، و سخنان بيهوده را رها كن«»».
و فرمود: «مرد در زير زبان خود پنهان است، پس سخن خود را بسنج، و بر عقل و معرفت عرضه كن، اگر براى خدا و در راه خدا باشد بگو، و اگر غير از اين است سكوت بهتر است، و براى جوارح عبادتى آسانتر و برتر و باارزش‏تر در نزد خدا از سخنى كه در آن خشنودى خداى عز و جل باشد و براى او و در راه نشر نعمتهاى او در ميان بندگانش گفته شود نيست، بدانيد كه خدا ميان خود و فرستادگانش معنايى جز كلام براى كشف آنچه نزد ايشان پنهان بود، از
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 452
نهفته‏هاى علم خود و گنجينه‏هاى وحى خويش، قرار نداد، و همچنين ميان رسولان و امّتها. پس معلوم مى‏شود كه زبان برترين وسيله براى اداى تكليف و عبادت است. و همچنين هيچ گناهى بر بنده سنگين‏تر و عقوبتش سريعتر در نزد خداوند، و ملامتش شديدتر و ملالتش زودرس‏تر در نزد مردم از زبان نيست، و زبان ترجمان درون و خبر دهنده دل است، و سرّ باطن را آشكار مى‏كند، و خلق در قيامت بر آن محاسبه مى‏شوند، و سخنى كه براى خدا نباشد همچون خمر است كه عقلها را مست مى‏كند، و هيچ چيز براى زندانى شدن از زبان سزاوارتر نيست«»».
و امام سجّاد عليه السّلام فرمود:«إنّ لسان ابن آدم يشرف في كلّ يوم على جوارحه كلّ صباح، فيقول كيف أصبحتم؟ فيقولون: بخير إن تركتنا و يقولون: اللّه اللّه فينا و يناشدونه و يقولون: إنّما نثاب و نعاقب بك».
«زبان آدميزاد در بامداد هر روز بر همه اعضائش رو كند و گويد: چگونه‏ايد؟ گويند: اگر تو ما را رها كنى خوبيم و گويند: خدا را خدا را درباره ما به ياد آور و سوگندش دهند و گويند: ما به سبب تو ثواب و عقاب مى‏بينيم».
امام صادق عليه السّلام فرمود:«ما من يوم إلا و كلّ عضو من أعضاء الجسد يكفّر اللّسان، يقول: نشدتك اللّه أن نعذّب فيك«»».
«روزى نيست مگر اينكه هر عضوى از اعضاء تن نسبت به زبان فروتنى كنند و گويند: ترا به خدا مبادا درباره تو عذاب شويم».