علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 393
فصل 13 غيبت منحصر به زبان نيست‏
بدان كه غيبت كردن منحصر به زبان نيست، بلكه هر چيزى كه عيب و نقص غير را برساند و آنچه وى را ناخوش آيد بفهماند غيبت است، خواه به گفتار باشد يا به كردار، يا تصريح يا كنايه يا اشاره و ايماء، يا رمز و طعنه زدن، يا به نوشتن. شكّى نيست كه غيبت با زبان از آن رو حرام است كه نقص برادرت و چيزى را كه از آشكار شدنش ناراحت مى‏شود به غير مى‏فهمانى، نه از اين رو كه زبان آن را مى‏فهماند و مى‏شناساند، پس هر چه عيب مسلمانى را بفهماند همان حكم را دارد.
بنابراين غيبت با اظهار نقص و يا تقليد و شبيه سازى (محاكاة) تحقّق پيدا مى‏كند، مثل لنگ راه رفتن و تقليد او را در آوردن، بلكه اين گونه غيبت از غيبت با زبان بدتر است، زيرا اين كار عيب كسى را واضحتر مى‏فهماند و نشان مى‏دهد. و همچنين است اشاره دست و سر و چشم و ابرو. روايت است كه: «زنى بر عايشه وارد شد، وقتى بيرون مى‏رفت عايشه با دست اشاره كرد كه كوتاه است. رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: غيبتش كردى».
و با نوشتن، زيرا قلم يكى از دو زبان است، و به كنايه، مثل اينكه بگويد:
الحمد للّه كه خدا ما را به همنشينى ظلمه يا به حب رياست و مال مبتلا نكرد، يا بگويد:
از بى‏شرمى به خدا پناه مى‏بريم يا خدا ما را از آن نگاهدارد. و غرض از اين‏ها كنايه به شخصى باشد كه مرتكب اين اعمال شده، و آن را به صورت دعاء ذكر مى‏كند.
و چه بسا كه آدمى وقتى مى‏خواهد كسى را غيبت كند ابتدا او را مى‏ستايد، سپس
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 394
در پى آن به اظهار عيب او مى‏پردازد، چنانكه گويد: فلانى چقدر حال خوبى داشت، ولى مثل ما به بدحالى دچار شد، و اين كار جمع بين ريا و غيبت است، و در عين حال با تشبّه به نيكان و صالحان كه خود را ذم مى‏كنند خودستائى مى‏كند.
و بعضى از غيبت كنندگان از راه نفاق در مقام غيبت مسلمان اظهار غم و اندوه از حال بد او مى‏كنند، مثلا مى‏گويند: چقدر از خوارى و اهانتى كه به دوست ما رسيد، يا گناهى كه مرتكب شد، ناراحت و اندوهناك شدم، خدا ذلّت و خوارى او را جبران كند و امر او را به اصلاح آورد. اين منافق بيچاره گرفتار آفتى بزرگ است، و در ادعاى اندوه و ناراحتى و در اظهار دعا دروغ مى‏گويد، زيرا اگر براستى غم و اندوه او را مى‏خورد بايستى چيزى كه خوشش نمى‏آيد نمى‏گفت، و اگر قصد دعا داشت در خلوت به او دعا مى‏كرد، پس اظهار حزن و دعا ناشى از خباثت باطن اوست، و حال آنكه مى‏پندارد كه از پاكى و صفاى درون اوست. آرى اين چنين شيطان كسانى را كه نيروى بصيرت به مكرهاى اين لعين ندارند بازيچه قرار مى‏دهد و آنان را به مسخره مى‏گيرد و بر آنها مى‏خندد، و با نيرنگهاى خود اعمالشان را تباه مى‏سازد، و آنها مى‏پندارند كه كار خوبى مى‏كنند.
و چه بسا يكى از غيبت كنندگان عيب مسلمانى را ياد مى‏كند و بعضى از حاضران متوجه نمى‏شوند، آنگاه براى جلب توجّه آنها و اعلام به آنها مى‏گويد:
«سبحان اللّه چقدر اين عجيب است» تا به او توجّه كنند و مراد او را دريابند. اين بدبخت اسم خدا را وسيله براى تحقّق خباثت خود مى‏سازد.
شنونده غيبت: آن كه غيبت را مى‏شنود نيز حكم غيبت كننده را دارد، چنانكه در خبر وارد شده است. [1] و خبرى كه قبلا درباره شيخين نقل كرديم نيز بر آن دلالت دارد. و نيز روايت است كه: «چون رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم ماعز را به جهت زنا سنگسار كرد، مردى به ديگرى گفت: اين مثل سگ جان داد. پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم با آن دو به مردارى گذشت، فرمود: از اين مردار بخوريد. گفتند: يا رسول اللّه مردار
__________________________________________________
[1] اشاره است به خبرى كه أبو الفتوح رازى در تفسير خود از رسول خدا (ص) روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود: «مستمع يكى از غيبت كنندگان است» و به قول امير مؤمنان (ع):
«شنونده غيبت يكى از غيبت كنندگان است» (بحار الانوار): ج 15 - 179.
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 395
بخوريم فرمود: آنچه از برادر مسلمانتان خورديد از اين گنده‏تر است». بدين سان حضرت هر دو را شريك در گناه دانست، با اينكه يكى گوينده و ديگرى شنونده بود.
شنونده غيبت مانند غيبت كننده اقسام دارد: يا با شنيدن آن خوشحال نمى‏شود، ولى با زبان آن را بد و منكر نمى‏شمارد و در دل نيز بدش نمى‏آيد، يا از شنيدن آن شاد و خوشحال مى‏شود، ليكن از راه نفاق و تظاهر به زهد تصديق نمى‏كند، و گاهى از روى ريا و تزهّد منع هم مى‏كند، در حالى كه قلبا طالب آن است، و چه بسا حيله‏ها برانگيزد كه غيبت كننده بيشتر غيبت كند، بدون آنكه وى بفهمد كه او خواستار غيبت بيشتر است، مثل اينكه اظهار تعجّب كند و بگويد: عجب من نمى‏دانستم كه او چنين است، و تاكنون او را شخص خوبى مى‏شناختم، خدا ما را از مثل اين بلا نگاهدارد.
اين گونه سخن گفتن تصديق غيبت كننده و باعث غيبت بيشتر است، كه گويى از اين راه غيبت را از او بيرون مى‏كشد.
خلاصه آنكه: شنونده غيبت از گناه غيبت بر كنار نيست مگر اينكه با زبان آن را بد و منكر بشمارد، يا سخن او را با سخن ديگر قطع كند، يا از مجلس برخيزد، و اگر هيچ يك از اين‏ها را نتواند در دل آن را زشت و ناپسند شمارد، و اگر به زبان بگويد:
ساكت شو، امّا در دل آن را بخواهد از اهل نفاق است، و تا قلبا ناراضى و متنفّر نباشد از گناه بر كنار نخواهد بود. و اگر بتواند جلوگيرى كند اشاره به دست يا ابرو يا سر، به اين معنى كه ساكت باش، كافى نيست، زيرا اين كار كوچك شمردن غيبت است، و حال آنكه سزاوار است كه اين گناه بزرگ شمرده شود و صريحا از آن جلوگيرى شود.
پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:«من أذلّ عنده مؤمن و هو يقدر على أن ينتصر له فلم ينصره، أذلّه اللّه يوم القيامة على رءوس الخلائق».
«هر كه مؤمنى را در نزد او خوار و رسوا كنند و او بتواند ياريش كند و نكند خدا او را در روز قيامت در حضور همه خلائق خوار و رسوا خواهد ساخت».
و فرمود:«من ردّ عن عرض أخيه بالغيب، كان حقّا على اللّه أن يردّ عن عرضه يوم القيامة».
«هر كه در غياب برادر خويش از آبروى او دفاع كند، بر خداست كه در قيامت
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 396
آبروى او را نگاهدارد».
و فرمود:«من ذبّ عن عرض أخيه بالغيب، كان حقّا على اللّه أن يعتقه من النّار».
«هر كه در غياب برادرش از آبروى او دفاع كند بر خدا حق است كه او را از جهنّم نجات بخشد».
و فرمود:«من ردّ عن عرض أخيه، كان له حجابا من النّار»
«هر كه از آبروى برادر خويش دفاع كند، همان دفاع حايلى از آتش دوزخ براى او خواهد بود».
و فرمود: «هيچ مردى نيست كه برادر مسلمانش پيش او [به بدى‏] ياد شود، و او بتواند - و لو به كلمه‏اى - او را يارى كند و نكند، مگر اينكه خداى عز و جل در دنيا و آخرت او را خوار سازد. و هر كه پيش او از برادر مسلمانش [به بدى‏] ياد شود و او را يارى كند، خداوند در دنيا و آخرت او را يارى مى‏كند».
و فرمود: «هر كه در دنيا از آبروى برادر مسلمانش حمايت و دفاع كند، خداوند در قيامت فرشته‏اى را بر خواهد انگيخت تا او را از آتش حمايت كند».
و فرمود: «هر كه بر برادر خويش منّت گذارد درباره غيبتى كه از او در مجلسى بشنود و آن را رد كند خداوند هزار هزار شر را در دنيا و آخرت از او بگرداند، و اگر تواند و غيبت او را رد نكند، گناه او هفتاد برابر آن كسى است كه او را غيبت كرده است».
و امام باقر عليه السّلام فرمود: «هر كه در نزد او غيبت برادر مؤمنش بشود و او را يارى و كمك كند، خداوند در دنيا و آخرت او را يارى كند، و كسى كه با داشتن قدرت او را يارى نكند و از او دفاع ننمايد، خداوند در دنيا و آخرت او را خوار و پست گرداند». و به اين مضامين اخبار بسيار هست.