پيوست پرهيز و ورع از حرام‏
ضد ناپرهيزى و عدم اجتناب از حرام احتياط و احتراز از آن است، و اين يكى از دو معنى ورع است. زيرا ورع دو گونه تفسير شده: يكى پرهيز و اجتناب از خوردن و طلب كردن و گرفتن و بكار بردن مال حرام، و ديگر نگاهداشتن خود از مطلق معاصى و منع نفس از آنچه سزاوار نيست. ورع به معنى اول ضدّ عدم اجتناب از مال حرام است، و ناپرهيزى از مال حرام از رذائل قوه شهوت مى‏باشد، و به معنى دوم ضدّ صفت حرص بر مطلق گناه است، و اين حرص از رذائل هر دو قوه غضب و شهوت است.
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 231
ظاهر اين است كه تقوا مرادف ورع است، و براى تقوا نيز دو تفسير هست: يكى، خوددارى و پرهيز از اموال حرام، كه تقوا در بعضى اخبار بر اين معنى اطلاق شده، و دوم ملكه خويشتن دارى و پرهيز از مطلق گناهان به سبب ترس از ناخشنودى خداوند و براى طلب رضاى او. تقوا به معنى اول ضدّ ناپرهيزى از مال حرام و رذيلت قوه شهوت است، و به معنى دوم ضدّ ملكه ارتكاب معاصى و رذيلت هر دو قوه با هم است.
امّا لازمه طريقه ما اين است كه ورع و تقوا در اينجا به تفسير اول ذكر شود، و به تفسير دوم در مقام چهارم كه متعلّق به دو يا سه قوه از رذائل و فضائل است ذكر خواهد شد. و ليكن در اينجا آنچه را كه در فضيلت آن دو وارد شده ياد مى‏كنيم، زيرا آنچه در فضيلت آن دو به تفسير دوم وارد شده بر فضيلت آن دو به تفسير اول نيز دلالت مى‏كند، و نيز به اين دليل كه در تجديد و از سر گرفتن عنوان جداگانه براى مطلق معصيت و ذكر آنچه در ذمّ آن وارد شده و سپس در پى آن ذكر ضدّ آن يعنى ورع و تقوا به تفسير اعم فايده‏اى متصور نيست. زيرا بعد از ذكر همه اجناس و انواع و اصناف معاصى و طاعات و احكام و لوازم و نكوهش و ستايش آنها، از سر گرفتن ذكر مطلق معصيت يا طاعت فايده‏اى ندارد، زيرا كه غرضى جز ذكر آنچه در ذمّ مطلق معصيت و مدح مطلق طاعت وارد شده به آن دو تعلّق نخواهد داشت، و اين امرى است آشكار كه نيازى به آن در كتابهاى اخلاق نيست. بلى، ما به مطلق گناه و ضدّ آن، يعنى ورع و تقوا به معنى اعم، اجمالا اشاره مى‏كنيم، تا همه انواع و اقسام را ضبط كرده باشيم.