علماخلاقاسلامى ج : 3 ص : 200
فصل 30 فضيلت پنهان دادن صدقه مستحب
گفتگوئى نيست كه پنهانى دادن صدقه مستحب از آشكارا دادن آن افضل است، و دليل آن قول حضرت صادق عليه السّلام است: «صدقه پنهانى از صدقه علنى افضل است».«» و سخن ديگر آن امام عليه السّلام: «هر چه را خداوند بر تو واجب كرده آشكار نمودن آن از نهان داشتنش بهتر است، و هر چه مستحبّى است پنهان دادنش از آشكار كردن افضل است».
امّا در اين گفتگوست كه براى گيرنده كدام بهتر است: پنهانى بگيرد يا آشكارا.
بعضى گفتهاند كه بهتر است پنهانى بگيرد، زيرا براى حفظ عفّت و خويشتن دارى و مروّت افضل است، و دل و زبان مردم را از حسد و بدگمانى و غيبت نگه مىدارد، و به صدقه دهنده كمك مىكند كه عمل خود را پنهان دارد - و دانستى كه عطا كردن پنهانى بر علنى برتر است - و براى خود او بهتر است زيرا از ذلّت و خوارى ايمن است، و حاضران از شائبه شركت بر كنار مىمانند. زيرا از اخبار مستفاد مىشود كه حضّار شريكان كسى هستند كه به او هديه داده مىشود. و ظاهرا صدقه هم مانند هديه است، هر گاه حاضران مستحق باشند.
علماخلاقاسلامى ج : 3 ص : 201
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «هر كه هديهاى بگيرد و نزد او كسانى حضور داشته باشند، ايشان در آن شريكند».
و امام باقر عليه السّلام فرمود: «همنشينان مرد در هديه شريكند». و فرمود: «اگر در حضور جمعى به كسى چيزى از خوردنىها هديه داده شود، آنان در هديه شريكند».
و بعضى گفتهاند: علنى گرفتن و بازگو كردن آن افضل است، زيرا وى را از كبر و ريا پاك مىكند و موجب اخلاص و صدق و اظهار سپاسگزارى و فروتنى است.
با وجود اين سزاوار است كه خداشناس حقيقى جز به خدا نظر نداشته باشد، و نهان و آشكار براى او يكسان باشد، كه اختلاف حال، نوعى شرك در توحيد خواهد بود.
حق اين است كه حكم به افضل بودن يكى از اين دو قول به طور مطلق درست نيست، زيرا فضيلت هر يك به اختلاف نيّت مختلف مىشود، و نيّتها به اختلاف احوال و اشخاص فرق مىكند.
پس طالب سعادت بايد مراقب خود باشد، و حال و موقع را در نظر بگيرد، و بنگرد كه كداميك از دو حالت پنهانى و علنى براى او به خلوص نيّت و قصد قربت نزديكتر و از ريا و فريبكارى و تزوير و ديگر آفات دورتر است همان را برگزيند، و به ريسمان غرور نياويزد، و فريب مكر و نيرنگ شيطان را نخورد. مثلا اگر طبع او مايل به پنهان داشتن آن است، و مىبيند كه انگيزه اين ميل حفظ جاه و منزلت و بيم افتادن از چشم مردم است، يا ترس اينكه مردم او را خوار انگارند و دهنده را بخشنده و نيكوكار نگرند، يا تشويش اينكه وقتى مردم آگاه شوند كه چيزى گرفته ديگر به او نمىدهند در اين صورت بايد علنى بگيرد. زيرا اگر «داء دفين» (بيماريى كه پس از پنهان بودن آشكار شود و به سبب آن شرّ و فساد به وجود آيد) را همچنان در نفس نگه دارد، و به مقتضاى آن عمل كند، هلاك مىشود.
امّا اگر طبع وى مايل به پنهانى گرفتن است، و يقين دارد كه انگيزه آن ميل:
حفظ عفّت و خويشتن دارى و مروّت و نگاهداشت مردم از حسد و بد گمانى و غيبت است، و باعث آن مفاسد ياد شده نيست، بهتر است كه آن را پنهانى بگيرد. علامت اين آنست كه ناراحتى او از علنى گرفتن صدقه همانند ناراحتى او به سبب علنى شدن صدقهاى باشد كه امثال او و برادران مؤمن او گرفتهاند. زيرا اگر وى طالب مخفى
علماخلاقاسلامى ج : 3 ص : 202
ماندن و كمك به دهنده براى پنهانى دادن صدقه، و صيانت علم و علما از ابتذال و آبرو ريزى، و حفظ مردم از حسد و غيبت و بد گمانى است، بايد اينها را براى برادر مؤمن خود نيز بخواهد، زيرا آنچه از آن حذر مىكند: از پردهدرى، و ابتذال علم، و افتادن مردم در غيبت و حسد به سبب علنى شدن صدقه برادرش نيز پديد مىآيد.
پس اگر علنى شدن صدقه او بر او گرانتر است از علنى شدن صدقه ديگران، بايد بداند كه احتراز او از اين معانى فريب و تلبيس نفسانى و مكر شيطان است.
و هر گاه طبع او مايل به آشكار كردن است، و در مىيابد كه انگيزه اين ميل خوشدل شدن عطا كننده و تشويق او به تكرار آن، و نشان دادن مبالغه در سپاسگزارى به ديگران است تا آنان نيز در احسان به او رغبت پيدا كنند، بايد آگاه باشد كه اين بيمارى همان «داء دفين» است كه اگر آن را معالجه نكند وى را هلاك خواهد ساخت، و بنا بر اين بايد آشكارا گرفتن و بازگو كردن آن را ترك كند، و پنهانى بگيرد. امّا اگر يقين كند كه انگيزه او [بر علنى گرفتن] بر پا داشتن سنّت شكر گزارى و باز گفتن نعمت، و فروتنى و تواضع و مقاصد صحيحى مانند اينهاست، بى آنكه چيزى از مفاسد ياد شده راه يابد، آشكار كردن افضل است، و علامت اين آنست كه خود را متمايل بيابد كه در جايى سپاس گويد كه خبر آن به عطا كننده و به كسانى كه به عطاء آنها رغبت دارد نرسد، و يا در حضور جماعتى دريافت كند كه از علنى بودن بخشش و عطا نفرت و اكراه دارند، و مايلند مخفى بماند، و عادتشان اين است كه جز به كسى كه پنهان كند و بازگو نكند و سپاس نگزارد عطا نمىكنند. و چون يقين كرد كه انگيزه علنى كردن صدقه بر پاداشتن سنّت شكر گزارى است، بايد از به جا آوردن حقّ عطا كننده غفلت نمايد و بنگرد كه اگر وى از كسانى است كه شكر گزارى و آشكار شدن را دوست دارد، پس بايد پنهانى بگيرد و سپاس هم نگويد، زيرا ادا كردن حقّ وى اين است كه او را بر گناه يارى نكند، و اگر از كسانى است كه شكرگزارى را دوست ندارد و خواستار علنى شدن نيست، بهتر است كه از او سپاسگزارى كند و صدقه او را آشكار سازد.
و هر كس كه مراقب دل خويش است بايد اين دقايق و نكتهها را ملاحظه كند، زيرا اعمال ظاهرى كه از اعضا و جوارح بدون توجّه به آن نكتهها صادر مىشود
علماخلاقاسلامى ج : 3 ص : 203
موجب خشنودى و مسخره شيطان و شماتت وى است، زيرا رنج بسيار در آنهاست و سودى ندارد. و علم به اين دقايق و ملاحظه كردن آنها همان علمى است كه درباره آن وارد شده كه آموختن يك مسأله از عبادت يك سال برتر است، زيرا به سبب اين علم عبادت يك عمر احياء مىشود و به واسطه جهل به آن، عبادت يك عمر از ميان مىرود.
|