سبك ادبى كتاب:
امّا اسلوب ادبى كتاب نمودار ضعف زبان و ادبيّات در آن
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 2 ص : 18
عصر است، به رغم اينكه فلاسفه اشراقى در آن اعصار به حسن بيان و قوّت اسلوب شهرت داشتند، مخصوصا در عصر پيش از عصر مؤلّف، مانند سيّد داماد متوفّى در سال 1041، و شاگرد نابغه جليل او مولى صدرا كه پيش از اين از وى ياد كرديم، تا آنجا كه اوّلى امير بيان ناميده مى‏شد و شايد دومى به اين لقب سزاوارتر است، جز اينكه مؤلّف ما هر چند از آبشخور فلاسفه سيراب شده است در عداد آنان به شمار نمى‏آيد. و بسا اتّفاق مى‏افتد كه براى راحت طلبى متن عبارات ديگران را اقتباس مى‏كند و اين شيوه راحت طلبانه نزد مؤلّفان اخلاقى معمول است، و گوئى كتب آنان بين همگيشان مشاع و مشترك است، يا اينكه غرض و اهتمامشان ارائه انديشه است همانند عذرى كه در نقل احاديث دارند.
و به اين مناسبت مى‏گوئيم: در اثناء تصحيح كتاب بسيارى از الفاظ و عبارات يافتيم كه در زبان عربى رو او مجاز نيست، مانند كلمه «القادسة» و «الهلاكة»، و بهتر ديديم كه از جهت رعايت امانت نقل همان گونه باقى بگذاريم و اشاره‏اى هم به آن نكنيم، و مانند كلمه «سيّما» كه تصحيح آن را مرجّح دانستيم و كلمه «لا» را بين دو كمان قرار داديم تا اشاره باشد بر اينكه افزوده ماست. و چون امانت نقل عذر ما در اين كار است، لازم است تصريح كنيم كه بيشتر عناوين كتاب را ما وضع كرديم نه مؤلّف.