علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 179
فصل 26 نكوهش منّت‏نهادن و ايذاء در صدقه‏
سزاوار است كه صدقه دهنده از منّت نهادن و ايذاء بپرهيزد. خداى سبحان مى‏فرمايد:
«لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏» 2: 264(بقره، 264) «صدقه‏هاى خود را به منّت‏نهادن و آزردن باطل مكنيد».
و مى‏فرمايد:
«قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً» 2: 263(بقره، 263) «سخنى نيكو با پرده پوشى (يا عذر خواهى) از صدقه‏اى كه آزارى در پى دارد بهتر است».
و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: «خداى تبارك و تعالى شش خصلت را براى من ناپسند داشته، و من آنها را براى اوصياء از دودمان خود و پيروان ايشان نمى‏پسندم:
بيهوده كارى (بازى كردن با اعضاء و جوارح) در نماز، و آميزش در [ماه‏] روزه، و منّت بعد از صدقه، و به حال جنابت به مسجد رفتن، و خراميدن در ميان گروهى كه نزد كسى مى‏روند، و خنديدن در گورستان».
منّت نهادن، اين است كه خود را نيكوكار ببيند، و از لوازم آن: آشكارا انفاق كردن است و باز گفتن آن، واداشتن توقّع پاداش مانند سپاسگزارى و خدمت و تعظيم و اطاعت. و ايذاء (آزردن)، آنست كه او را سرزنش و ملامت كند و سبك
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 180
شمارد و به خدمت گيرد، و با او بدزبانى كند و روى ترش نمايد و پرده وى بدرد.
معنى ايذاء و همچنين لوازم و نتايج ظاهرى منّت نهادن روشن است. امّا منّت نهادن باطنى، يعنى خود را نيكوكار ديدن، از اينجا معلوم مى‏شود كه بعد از دادن صدقه بيش از پيش بعيد بداند كه گيرنده صدقه به او خيانت كند.
و امّا علاج منّت نهادن: اين است كه بفهمد در حقيقت آن فقير گيرنده نيكوكار است زيرا او را به ثواب مى‏رساند و از عذاب نجات مى‏دهد، و در گرفتن حقّ خداى تعالى نائب اوست، كه آن را به فقير احاله كرده تا به وعده روزى كه به وى داده وفا شود.
و علاج آزردن فقير: اين است كه بداند كه سبب آن زياد شمردن عطا و صدقه خود و كراهت داشتن از انفاق مال و تكبّر بر فقير گيرنده به سبب بهتر دانستن خود از اوست، از اين رو كه خود را بى‏نياز و او را نيازمند مى‏بيند، و همه اين‏ها جهل و حماقت است. امّا زياد و بزرگ شمردن عطا و صدقه از اين جهت جهل است كه آنچه مى‏دهد در مقابل آنچه از رضاى خدا و ثواب آخرت مى‏طلبد بسيار اندك و ناچيز است. و انسان عاقل چگونه چيز اندك فانى خود را در مقابل پاداش عظيم و جاويد بزرگ مى‏شمارد. و امّا كوچك شمردن فقير، در حالى كه - چنانكه گذشت - فقير از غنىّ برتر است، پس چگونه خود را بهتر از او مى‏بيند؟ و در برترى فقير همين بس كه خداى سبحان غنى را مسخّر فقير كرده، به اينكه مال را با كوشش و رنج به دست آورد، و در محافظت آن سعى نمايد، و به قدر نياز فقير به وى برساند. پس در حقيقت غنى خادم فقير در جستجوى مال است، علاوه بر اينكه آنچه از مال ستوده است براى فقير، و آنچه نكوهيده است از قبيل تحمّل مشقّت و به گردن گرفتن مظلمه و حفظ اضافات تا هنگام مرگ و خوردن دشمنان، بر غنىّ است.
و بالجمله: خردمند پس از تأمّل و انديشه، مى‏داند كه آنچه مى‏دهد در مقابل آنچه مى‏گيرد اندك است، و در حقيقت فقير به وى نيكى مى‏كند.
امير مؤمنان عليه السّلام فرمود: «هر كه بداند كه آنچه مى‏كند به خود مى‏كند، در تشكّر از مردم درنگ روا نمى‏دارد، و دوستى آنها را كم نمى‏شمرد، پس
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 181
از ديگران سپاسگزارى آنچه به نفع خود داده‏اى و آبروى خويش را حفظ كرده‏اى مخواه، و بدان كه كسى كه حاجتى از تو مى‏خواهد آبروى خود را بيش از آبروى تو گرامى نداشته، پس آبروى خود را گرامى دار و حاجت او را رد مكن».«» و كسى كه از منّت نهادن و آزردن احتراز مى‏جويد بايد هنگام عطا و انفاق براى فقير تواضع كند، و صدقه را در پيش او گذارد، و نزد او بايستد، يا دست خود را بگشايد تا فقير بردارد، به طورى كه دست فقير [كه دست خداست‏] بالا باشد.