بخل‏
و آن عبارت است از خوددارى از بذل كردن آنجا كه بايد بذل كرد، چنانكه اسراف، بذل كردن است آنجا كه بايد امساك كرد، و اين هر دو مذموم است، و آنچه پسنديده است حدّ وسط است كه جود و سخا باشد، زيرا رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم جز به سخاوت مأمور نشده، و خداى تعالى به وى مى‏فرمايد:
«وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً الى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ» 17: 29(اسراء، 29) «دستت را به گردنت مبند و آن را به تمامى مگشاى».
و مى‏فرمايد:«وَ الَّذينَ اذا انْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواما» 25: 67(فرقان، 67) «و كسانى كه چون خرج كنند اسراف نمى‏كنند و بخل نمى‏ورزند و ميان اين دو معتدل‏اند».
پس جود حدّ وسط ميان بخل و اسراف و بين قبض و بسط است، و آن عبارت است از بذل و امساك به حدّ اعتدال و به اندازه واجب و در خور. و در تحقّق جود و سخاوت كافى نيست كه تنها با جوارح بذل و بخشش انجام پذيرد بلكه دل بايد در اين كار خوشحال باشد و به منازعه برنخيزد. بنابراين اگر كسى در جايى كه بايد بذل كرد، بذل كند در حالى كه نفس او به آن ميل و رغبت ندارد و با وى منازعه مى‏كند او متسخّى (بخشنده به تكلّف) است نه سخى، بلكه در دلش بايد علاقه به مال نباشد مگر از اين جهت كه مال را در جائى كه بايد صرف كرد مصرف كند.