طمع
طمع عبارت است از توقّع داشتن در اموال مردم، و آن نيز يكى از شاخههاى دوستى دنيا و از انواع آن است. طمع از جمله رذائل هلاك كننده است.
رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:«إيّاك و الطّمع، فانّه الفقر الحاضر»
«زنهار طمع مورز كه آن فقر حاضر است».
و امير مؤمنان عليه السّلام فرمود:«استغن عمّن شئت تكن نظيره، و ارغب الى من شئت تكن أسيره، و أحسن إلى من شئت تكن اميره».
«از هر كه خواهى بىنياز باش كه نظير او خواهى بود و به هر كه خواهى طمع بند كه اسير او خواهى شد، و به هر كه خواهى احسان كن كه امير او خواهى گشت».
و امام باقر عليه السّلام فرمود:«بئس العبد عبد له طمع يقوده، و بئس العبد عبد له رغبة تذلّه».
«بد بندهاى است آن بندهاى كه گرفتار طمعى باشد كه او را بكشاند، و بد بندهاى است آن بندهاى كه در او خواهش و رغبتى باشد كه او را خوار گرداند».
از حضرت صادق عليه السّلام پرسيدند: چه چيز ايمان را در بنده پايدار و استوار مىكند؟ فرمود:«الورع، و الّذى يخرجه منه الطّمع»
«ورع (پارسائى)، و آنچه او را از ايمان بيرون مىبرد طمع است».
علماخلاقاسلامى ج : 3 ص : 148
اخبار در مذمّت طمع بسيار است و همين اندازه در نكوهش آن كافى است كه هر آزمندى در نظر مردم خوار و ذليل و بىارزش است، و اعتماد و وثوقش به مردم بيشتر است تا به خدا، زيرا اگر اعتمادش به خدا بيشتر از اعتماد به مردم بود چشم طمع به آنان نمىدوخت، بلكه از هيچ كس جز خداى سبحان توقّع و طمعى نمىداشت.
|