علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 143
فصل 19 علاج حرص‏
راه معالجه حرص و تحصيل صفت قناعت اين است كه:
1 - علاج علمى: خوبى و شرافت و عزت نفس و فضيلت آزادگى را كه در قناعت نهفته است به ياد داشته باشد و بدى و پستى و تحمّل خوارى و ذلّت و پيروى از شهوت و هواى نفس را متذكّر باشد. و بداند كه هر كه عزت نفس را بر شهوت شكم برنگزيند كم عقل و ناقص الايمان است. سپس توجّه كند كه گرد كردن مال و ثروت چه آفات دنيوى و عقوبت‏هاى اخروى در پى دارد، و بينديشد كه بزرگان خلق و شريفترين و عزيزترين آدميان يعنى پيامبران و اوصياى ايشان و پيروان پارساى آنان چگونه به اندكى از دنيا قناعت و شكيبائى كردند. و در شيوه كافران از يهود و نصارا و مردمان فرومايه و مال اندوز و پول پرست بنگرد كه چگونه در خوشگذرانى و تن‏پرورى و جمع ثروت بسر مى‏برند.
بعد از اين تأمّل گمان نمى‏كنم كه در پيروى و اقتدا به بهترين آدميان ترديد نمايد و راه و رسم مردم پست و فرومايه دنيادار را برگزيند. بلكه انسان انديشه‏مند مى‏داند كه حريص سگ صفت كه همّتش لذات دنياست از مرتبه انسانيّت بيرون است و در زمره چارپايان به شمار مى‏رود، زيرا حرص بر شهوتهاى شكم و فرج از لوازم بهيميّت است، و حريص‏ترين مردم بر شهوات در اين صفت به درجه چارپايان نمى‏رسد. هيچ حريص شكم پرستى نيست مگر اينكه خر از او بيشتر مى‏خورد و
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 144
هيچ حريص شهوت پرستى نيست مگر اينكه خوك از او بيشتر مى‏آميزد. و آشكار است كه حريص در مرتبه خوكان و خران و يهودان است، و قانع، در مرتبت، جز با انبياء و اولياء انباز و همانند نيست و سنجيده نمى‏شود. و بعد از تأمّل در آنچه گفته شد معالجه علمى تمام مى‏شود، و بدان وسيله بر طرف كردن آزمندى و اكتساب قناعت آسان مى‏گردد. پس از آن بايد به علاج عملى پردازد.
2 - علاج عملى: اين است كه در امر معيشت ميانه روى پيش گيرد و تا آنجا كه ممكن است درهاى مخارج را ببندد، و به قدر ضرورت اكتفا كند. زيرا كسى كه خرجش زياد باشد قناعت براى او ممكن نيست. پس اگر تنها و منفرد است به جامه درشت و ارزان و به هر غذائى كه به دست آيد قانع باشد، و نان خورش را كم و محدود كند. و همچنين در ديگر چيزهاى مورد نياز، خود را بر اين شيوه وا دارد.
و اگر زن و فرزند دارد هر يك را بر اين حد عادت دهد. و اگر معيشت خود را بر پايه ميانه روى بنا كند به تلاش و كوشش فراوان احتياج نخواهد داشت اگر چه عيالمند باشد.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:«ما عال من اقتصد»
«هر كه ميانه‏روى كند محتاج نشود».
و فرمود:«ثلاث منجيات: خشية اللّه في السّر و العلانية، و القصد فى الغناء و الفقر، و العدل في الرّضا و الغضب».
«سه چيز نجات دهنده است، ترس از خدا در نهان و آشكار، و ميانه روى در توانگرى و فقر، و عدالت در حال خشنودى و خشم».
و فرمود:«التّدبير نصف المعيشة»
«تدبير نيمى از معيشت است».
و فرمود:«من اقتصد أغناه اللّه، و من بذّر أفقره اللّه»
«هر كه ميانه روى كند خدا بى‏نيازش كند، و هر كه اسراف و تبذير كند خدا فقيرش گرداند».
و فرمود: «ميانه روى، و خاموشى بجا، و هدايت شايسته، يك جزء از بيست و چند جزء نبوت است».
و امير مؤمنان عليه السّلام فرمود:«القصد مثراة و السّرف متواة»
«ميانه روى ثروت خيز و زياده روى هلاك انگيز است».
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 145
حضرت سجّاد عليه السلام فرمود: «مرد بايد به اقتصاد و به اندازه كفاف خرج كند، و زياده را براى آخرت فرستد، كه اين روش نعمت را پاياتر مى‏سازد، و به افزوده شدن از جانب خداى تعالى نزديكتر و به عافيت نافع‏تر است».
و امام صادق عليه السّلام فرمود:«انّ القصد امر يحبّه اللّه، و انّ السّرف امر يبغضه اللّه، حتّى طرحك النّواة، فانّها تصلح لشي‏ء، و حتّى صبّك فضل شرابك».
«ميانه روى را خدا دوست دارد و اسراف را خدا دشمن دارد، حتّى دور انداختن هسته خرما، كه آن هم به كار مى‏آيد، و حتّى ريختن زيادتى آشاميدنى‏ات».
و فرمود:«ضمنت لمن اقتصد ألا يفتقر»
«ضمانت مى‏كنم كه هر كس ميانه‏روى كند فقير نشود».
و فرمود:«انّ السّرف يورث الفقر، و انّ القصد يورث الغناء».
«اسراف فقر مى‏آورد، و ميانه روى بى‏نيازى و توانگرى».
اخبارى كه در ستايش ميانه روى رسيده بيش از آن است كه به شمار آيد.
نكته اين است كه بعد از آنكه معيشت كنونى و بالفعل انسان درست شد ديگر نبايد براى آينده مضطرب و پريشان خاطر باشد، بلكه بايد بر فضل الهى اعتماد كند و وعده او را حق بداند كه روزى هر كسى مقدّر شده و به او خواهد رسيد اگر چه حرص نورزد و نگران و آشفته نباشد و راهى براى روزى و مداخل خود نداند. خداى تعالى مى‏فرمايد:
«وَ ما مِنْ دابَّةٍ فِى الْأَرْضِ الا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» 11: 6(هود، 6) «هيچ جنبنده‏اى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست».
و مى‏فرمايد:«وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا. وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» 65: 2 - 3(طلاق، 2 و 3).
«و هر كه از خدا بترسد و پرهيزكارى كند براى وى راه گشايش و برون رفتنى قرار مى‏دهد. و از جائى كه گمان ندارد و به حساب نمى‏آورد روزيش مى‏دهد».
و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:«أبى اللّه أن يرزق عبده المؤمن الا من حيث لا يحتسب».
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 146
«خداوند روزى بنده مؤمن خود را از جائى كه گمان و انتظار ندارد مى‏رساند».
مطلب ديگر اين است كه انسان در معيشت و مال دنيا نبايد به بالاتر از خود نگاه كند، بلكه به پست‏تر از خود بنگرد، كه شيطان نظر هر كسى را در امر دنيا به بالاتر از خود متوجّه مى‏سازد و به او مى‏گويد: در طلب دنيا كوتاهى و سستى مكن كه مالداران تنعّم و خوشگذرانى مى‏كنند و خوراكهاى لذيذ مى‏خورند و جامه‏هاى نيكو مى‏پوشند، و در كار دين چشم آدمى را به پست‏تر از خود مى‏گشايد و مى‏گويد:
چرا بر خود تنگ و سخت مى‏گيرى و اين قدر از خدا مى‏ترسى و حال آنكه فلان از تو عالم‏تر است و از خدا نمى‏ترسد؟ ابو ذر (رحمة اللّه عليه) گفت: «خليل من رسول اللّه مرا سفارش كرد كه در امر دنيا به پائين‏تر از خود بنگرم نه به بالاتر از خود».
پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:«اذا نظر احدكم إلى من فضّله اللّه عليه فى المال و الخلق، فلينظر إلى من هو أسفل منه».
«وقتى يكى از شما به كسى مى‏نگرد كه خداوند در مال و جمال وى را برترى داده، بايد به پست‏تر از خود نيز نگاه كند».
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 147
و از آنهاست: