علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 130
فصل 17 موارد قبول و ردّ عطا و بخشش‏
آنچه به فقير داده مى‏شود اگر به آن محتاج باشد و بيش از حاجتش نباشد افضل آن است كه اگر از آفات مذكور مصون بماند آن را بگيرد، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: «اجر و پاداش عطا كننده از گيرنده، هر گاه به آن محتاج باشد، بيشتر نيست»، و فرمود: «هر كه چيزى از اين مال براى او آورند بى‏آنكه سؤال و درخواست كرده باشد و يا چشم طمع به آن دوخته و بر كسى ستم روا داشته باشد آن چيز روزيى است كه خدا به سوى او فرستاده پس آن را رد نكند». ولى اگر بيش از مقدار نياز باشد اگر طالب راه آخرت است آن زيادى را رد كند، زيرا زائد بر اندازه حاجت به جهت آزمايش و امتحان فرستاده شده تا خدا ببيند با آن چه مى‏كند.
و مقدار حاجت به جهت رأفت و رحمت به او مى‏رسد، و از اين رو در گرفتن اندازه نياز ثواب خواهد برد، و در آنچه زائد بر آن است يا گناهكار است يا در معرض حساب قرار خواهد گرفت، پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: «فرزند آدم جز در سه چيز حق ندارد: طعامى كه خويشتن را بر پا دارد، و جامه‏اى كه تن خود را بپوشاند، و خانه‏اى كه در آن سكنى كند، بيش از آن گرفتار حساب است».
پس سزاوار است كه طالب سعادت زائد بر مقدار حاجت نگيرد، زيرا نفس آدمى اگر در شكستن عزم و عهد رخصت يافت به آن عادت مى‏كند و الفت مى‏گيرد، و برگرداندنش بعد از الفت و عادت دشوار است.
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 131
خلاصه آنكه گرفتن به قدر حاجت رجحان دارد زيرا چاره‏اى از آن نيست، و موجب رسيدن ثواب به عطا كننده است، و به همين جهت وقتى موسى بن عمران عليه السّلام مأمور شد كه نزد بنى اسرائيل افطار كند گفت: خدايا چرا روزى مرا به دست بنى اسرائيل پراكنده كردى كه يكى به من چاشت و ديگرى شام دهد. خدا به او وحى فرمود: «من با دوستان خود چنين مى‏كنم و روزى ايشان را به دست بندگان ناچيز و بيكاره‏ام قرار مى‏دهم تا آنها نيز به اجرى رسند». پس گيرنده نبايد عطا كننده را جز از اين حيث ببيند كه مسخّر [خداوند] است و بايد به پاداشى برسد.
و امّا زيادتر از قدر حاجت را روا نيست كه بگيرد، بلى اگر كفالت امور فقرا و انفاق بر آنان را بر عهده گرفته، چون طبع او بذل و سخاوت و بخشش و دهش است، گرفتن زياده جائز است تا بر مستحقّان بذل كند، و لكن لازم است كه بى‏درنگ مبادرت به انفاق كند و ذخيره ننمايد، زيرا در نگاهداشتن آن اگر چه يك روز يا يك شب باشد فتنه و آزمايش است، و بسا هست كه نفس آدمى به جمع و ذخيره كردن آن مايل مى‏شود و در نتيجه وبال گردن او مى‏گردد، چنانكه نقل شده جمعى متصدى خدمت فقرا و متكفّل امور و احوال ايشان شدند و نفس امّاره به كمك شيطان آنها را فريفت و از اغنيا مى‏گرفتند و آن را وسيله‏اى براى توسعه و ازدياد مال و تنعّم و لذت بردن در خوراك و غيره مى‏ساختند، و كارشان به هلاكت كشيد.