علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 66
فصل 5 مذمت مال‏
در قرآن و احاديث مذمّت مال و بدى دوستى آن آشكار است، خداى سبحان مى‏فرمايد:
«يا ايُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ امْوالُكُمُ وَ لا اوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ.» 63: 9(منافقون، 9) «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اموالتان و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نسازد و كسانى كه چنين كنند آنها زيانكارند».
و مى‏فرمايد:«وَ اعْلَمُوا انَّما أَمْوالُكُمْ وَ اوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ.» 8: 28(انفال، 28) «بدانيد كه اموال و فرزندانتان باعث فريفته شدن دلها و وسيله آزمايش‏اند».
و فرمود:«الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا» 18: 46.(كهف، 47) «مال و فرزندان زيور زندگى دنياست».
و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:«حبّ المال و الشّرف ينبتان النّفاق، كما ينبت الماء البقل.»
«دوستى مال و بزرگى (جاه) نفاق را مى‏روياند همچنانكه آب گياه را مى‏روياند».
و فرمود:«ما ذئبان ضاريان أرسلا في زريبة غنم بأكثر فسادا من حبّ المال و الجاه في دين الرّجل المسلم.»
«دو گرگ درنده كه در آغل گوسفندان در آيند زيان و فسادشان بيش از زيان و فساد دوستى مال و جاه براى دين مرد مسلمان
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 67
نيست».
و فرمود:«شرّ أمّتى الأغنياء»
بدترين امّت من مالداران توانگرند».
و فرمود: «خداى تعالى مى‏فرمايد: اى پسر آدم مال من از آن من است. و آيا تو از مالت جز آنچه صدقه داده‏اى و گذرانده‏اى، يا خورده‏اى و از ميان برده‏اى، يا پوشيده‏اى و پوشانده‏اى چيزى براى تو هست؟» و فرمود: «دوستداران فرزند آدم سه چيز است: يكى تا هنگام قبض روح با اوست و آن مال است، و يكى ديگر تالب گور دنبال اوست و او اهل و خانواده اوست، و سوم تا محشر همراه اوست و آن عمل اوست».
و فرمود: «در قيامت صاحب مالى را مى‏آورند كه خدا را درباره آن اطاعت كرده و مال او در پيش روى اوست، و چون به صراط مى‏رسد هر گاه رفتن بر او مشكل شود مالش به او مى‏گويد: بگذر كه تو حق خدا را در من ادا كردى. سپس دنيا دارى را مى‏آورند كه خدا را اطاعت ننموده و مالش نزد اوست، و چون بخواهد از صراط بگذرد و رفتن نتواند مال او گويد: واى بر تو چرا حق خدا را در من نپرداختى؟ و پيوسته چنين خواهد بود تا به عذاب و جهنّم افتد و هلاك شود».
و فرمود: «دينار و درهم كسانى را كه پيش از شما بودند هلاك كرد و شما را نيز هلاك خواهد كرد».
و فرمود: «هر امّتى را گوساله‏اى است، و گوساله اين امّت دينار و درهم است».
و فرمود: «در روز قيامت مردى را بياورند كه از حرام مال جمع كرده و در حرام صرف كرده، فرمان آيد كه او را به دوزخ برند. و ديگرى را بياورند كه از حلال مال جمع كرده و در حرام مصرف نموده، فرمان رسد كه او را به دوزخ برند.
و مردى ديگر را بياورند كه از حرام مال جمع كرده و در حلال خرج نموده، خطاب آيد كه او را نيز به جهنّم برند. ديگرى را بياورند كه از حلال مال گرد آورده و در حلال صرف كرده خطاب رسد كه بايست، شايد در طلب اين مال به يكى از فرايض و واجبات خود قصور كرده‏اى مثلا نماز را از وقتش تأخير انداخته‏اى و در چيزى از ركوع و سجود و وضوء آن كوتاهى نموده‏اى، عرض كند: نه پروردگارا مال را از حلال به دست آوردم و در حلال خرج كردم، و چيزى از واجبات فرو گذار
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 68
نكردم. به او گويند: شايد اين مال را وسيله فخر فروشى و مباهات در مركبى يا لباسى مصرف كرده‏اى، پاسخ دهد: نه خداوندا آن را وسيله فخرفروشى و مباهات قرار ندادم. خطاب رسد: شايد حقّ يكى از كسانى را كه امر كردم به آنها بدهى از خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و راه گذاران ادا نكرده باشى، گويد: نه پروردگارا حقّ هيچ يك از كسانى را كه امر فرمودى ضايع نكردم، در اين وقت اين صاحبان حق مى‏آيند و با او مخاصمه مى‏كنند و مى‏گويند: پروردگارا، مال به او عطا كردى و او را توانگر ساختى و در ميان ما قرار دادى و به او امر كردى كه به ما بدهد. اگر توانست از عهده مخاصمه برآيد و معلوم شود كه حقّ آنان را داده و چيزى از فرائض از او ضايع نشده و در چيزى فخر فروشى و مباهات نكرده، خطاب رسد: بايست و شكر نعمتى را كه به تو ارزانى داشتم از آنچه خورده‏اى و آشاميده‏اى و لذتى كه برده‏اى به جاى آور... و بدين سان همواره مورد سؤال و محاسبه است [1]».
پس اى برادر كاش درمى‏يافتيم كه اگر كسى كه كارى جز حلال نكرده و همه واجبات را به جا آورده، و همه حقوق الهى را ادا نموده، با اين دقّت به محاسبه او مى‏رسند، حال امثال ما چگونه خواهد بود كه در فتنه‏هاى دنيا غرقيم و به شبهات و شهوات و زيورهاى آن آلوده و سرگرميم، آه كه چه بزرگ است مصيبت ما و چه عظيم است بليّه ما و چه بسيار است حسرت و ندامت ما نمى‏دانيم كه دنيا با ما چه مى‏كند و فردا در پيشگاه خداوند قهّار چگونه از عهده جواب بر خواهيم آمد.
و از بيم اين خطر است كه يكى از اصحاب پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم گفت: «خشنود نيستم كه روزى هزار دينار از حلال به دست آورم و در راه اطاعت خدا خرج كنم با
__________________________________________________
[1] سند اين روايت و اينكه از چه كتابى است ذكر نشده و صحّت و اعتبار آن معلوم نيست. اين كه در قيامت از كيفيت به دست آوردن و خرج كردن مال، به نحوى كه خدا مى‏داند سؤال خواهد شد پذيرفته است. اما عبارات آخر روايت كه اگر شخص از عهده محاسبه برآيد بايد باز هم بايستد تا شكر نعمت بگزارد و همواره مورد سؤال و محاسبه باشد روايت را ضعيف مى‏نمايد. م.
علم‏اخلاق‏اسلامى ج : 3 ص : 69
اينكه آن كسب مرا از نماز جماعت باز ندارد»، به او گفتند: خدا تورا رحمت كند، چرا؟ گفت: «مى‏خواهم از ايستادن و محاسبه روز قيامت بى‏نياز باشم، آنجا كه خداوند مى‏فرمايد: «بنده من از كجا آوردى و در چه چيز خرج كردى؟» پس سزاوار هر مؤمنى اين است كه خود را به دنيا آلوده نسازد و به قدر كفاف خرسند باشد، و اگر نزد او زيادتى هست براى خود پيش فرستد، كه اگر بعد از او بماند برايش مفسده‏ها و آفت‏ها خواهد داشت. روايت است كه: «مردى به پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله عرض كرد: اى رسول خدا، چرا من مرگ را دوست ندارم؟ فرمود:
آيا مالى اندوخته دارى؟ گفت: بلى يا رسول اللّه، فرمود: مال خود را پيش از خود بفرست، زيرا دل مؤمن همراه مال اوست، اگر پيش فرستد دوست دارد كه به آن ملحق شود، و اگر بگذارد مى‏خواهد با آن باشد».
امير مؤمنان عليه السلام درهمى در دست گرفت و فرمود: «تا از دست من نروى براى من سودى ندارى».
و روايت است كه «نخستين بار كه دينار و درهم (زر و سيم) سكّه زده شد ابليس آنها را برداشت و بر روى خود نهاد و بوسيد و گفت: هر كه شما را دوست دارد حقّا بنده من است».
عيسى عليه السلام گفت: «به اموال اهل دنيا منگريد، كه برق اموال آنان نور ايمان شما را از ميان مى‏برد». و يكى از بزرگان گفته است: «دو مصيبت براى بنده در مالش هنگام مرگ هست كه اولين و آخرين مانند آنها را نشنيده‏اند»، پرسيدند: آن دو مصيبت كدامند؟ گفت: «يكى آنكه همه مال را از او مى‏گيرند، و ديگر آنكه از همه آن بازخواست مى‏شود».
و همه آنچه در مذمّت مال اندوزى و ثروتمندى و ستايش فقر و سبكبارى وارد شده - چنانكه قسمتى از آن بيايد - و همه آنچه در مذمّت دنيا رسيده - چنانكه قسمتى از آن گفته شد - مذمّت مال را نيز فرا مى‏گيرد، زيرا مال بزرگترين ركن دنياست.