ضرورت احيا
چنانكه اشارت رفت، سرنوشت ايمان با مواسات گره خورده و تا اين اصل گرانسنگ در جامعه اسلامى پياده نشود، ايمان كامل نيز به دست نمى‏آيد و به همين دليل رهبران اسلام از مواسات‏به عنوان‏يك حق- كه‏اداى آن واجب است- ياد كرده‏اند؛ امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد:
«انَّ مِنْ حَقِّ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ الْمَوَدَّةَ لَهُ فى‏ صَدْرِهِ وَالْمُواساةَ لَهُ فى‏ مالِهِ» «1»
بى‏گمان، اين حق مؤمن بر مؤمن است كه او را در دل دوست بدارد و در ثروتش سهيم كند.
بدون ترديد، وضعيت كُشنده اقتصادى امروز، چه در جهان سرمايه‏دارى و چه در ميان كشورهاى اسلامى، حتّى در جمهورى اسلامى، هنوز ايده‏آل اسلام و مورد رضايت خداوند نيست و هرگز اسلام اجازه نمى‏دهد كه عدّه‏اى اندك، هر روز بر هزينه‏هاى سرسام‏آور زندگى خود بيفزايند و پس از آن همه اسراف و تبذير باز هم ثروت خويش را افزون كنند، ولى اكثريت جامعه همواره با فقر و تنگدستى، دست و پنجه نرم كند و دغدغه «زير خط فقر زندگى كردن» را تا لب گور يدك بكشد! اسلام از پيروان آگاه و درد آشناى خويش پيمان گرفته كه اين شكاف ناهنجار ضد دينى و ضد انسانى را تحمّل نكنند، همان گونه كه امام على عليه‏السلام در خطبه شقشقيه مى‏فرمايد:
«خداوند از عالمان پيمان گرفته كه در برابر شكمبارگى ستمگر و گرسنگى ستمديده، ساكت ننشينند.» «2»
پس، آنان كه ساكت نشسته‏اند، يا عالم نيستند، يا پيمان الهى را زير پا گذاشته‏اند و در هر دو صورت دو گروه، مسلمان واقعى- يعنى شيعه- نيستند، چنانكه همان حضرت به‏
«نوف» مى‏فرمايد:
«يا نُوفُ ... شيعَتِىَ الَّذينَ ... فى‏ امْوالِهِمْ يَتَواسَوْنَ وَ فِى اللَّهِ يَتَباذَلُونَ ...» «1»
اى نوف، شيعيان من كسانى هستند كه در اموالشان با يكديگر مواسات مى‏كنند و به خاطر خدا به همديگر مى‏بخشند.
براى رهايى از اين ننگ و رسيدن به آن آرمان والا بايد كمر همّت ببنديم و چنين كارى در دو مرحله عملى است:
1- پرداخت حقوق واجب و مستحب، مانند خمس، زكات، كفّارات، انفاق، احسان، اطعام و مانند آن، كه بخش وسيعى از شكافهاى اقتصادى جامعه را پر مى‏كند و دو طيف سرمايه‏دار و مستمند را تا حدودى به يكديگر نزديك مى‏كند، ولى باز هم كافى نيست.
گر چه جامعه اسلامى در همين مرحله نيز هنوز نيازمند برداشتن قدمهاى جدى است و تا روزى كه همه افراد بخصوص سرمايه‏داران كليه حقوق واجب الهى و قانونى خود را بپردازند، راه درازى در پيش است!
2- زنده كردن اصول مترقّى و حياتبخشى چون مواسات، مساوات، ايثار، حقوق برادران مؤمن و مانند آن، كه در صورت فراگيرى و اجراى اين اصول به طور يقين، شكاف طبقاتى، پر خواهد شد و واژه‏هايى چون گرسنه، مستمند و درمانده، مفهوم خود را در جامعه اسلامى از دست خواهد داد، در غير اين صورت، رفتار ما مورد پسند خدا، پيامبر و امامان عليهم السلام نخواهد بود؛ چنانكه نقل شده: امام كاظم عليه السلام از عاصم پرسيد:
- شما (شيعيان) در پيوستگى و مواسات با يكديگر چگونه‏ايد؟
- بر بهترين وجه هستيم!
- آيا يكى از شما، هنگام تنگدستى، به دكان يا منزل ديگرى مى‏رود تا هر چه مى‏خواهد بردارد و صاحبش ناراحت نشود؟
- نه، هنوز به اين مرحله از همبستگى و مواسات نرسيده‏ايم!
- پس آنگونه كه من مى‏خواهم نيستيد! «2»