ريشهها و انگيزهها
عوامل و انگيزههاى متعدّدى، زمينههاى پيدايش و رشد اين بيمارى را در وجود برخى آدميان، فراهم مىآورند و او را گرفتار پندارهاى غلط و خيالات ماليخوليايى مىكنند، از آن جمله:
1- گم كردن هدف: آنان كه هدف زندگى و آفرينش را گم مىكنند، هم در ارتباط با آفريننده هستى دچار مشكل مىشوند، يعنى او را نمىشناسند، فرمانش را نمىبرند، بهاو تقرّب نمىجويند، و هم با بندگان او روابط صحيح برقرار نمىكنند: حقوق آنها را نمىپردازند، از آنان بهرهكشى مىكنند، دور احسان و انفاق نمىگردند و ... در عوض، با خصلتهاى منفى به زراندوزى مىپردازند. امام رضا عليهالسلام مىفرمايد:
«لا يَجْتَمِعُ الْمالُ الَّا بِخِصالٍ خَمْسٍ: بِبُخْلٍ شَديدٍ وَ امَلٍ طَويلٍ وَ حِرْصٍ غالِبٍ وَ قَطيعَةِ الرَّحِمِ وَ ايثارِ الدُّنْيا عَلَى الْاخِرَةِ» «1»
ثروت جز با اين پنج خصلت انباشته نمىشود: بخل زياد، آرزوى دراز، حرص فراوان، قطع رابطه با خويشاوندان و ترجيح دنيا بر آخرت.
2- فراموشى معاد: به طور طبيعى وقتى كسى با مبدأ آفرينش (خدا) رابطه صحيحى نداشت با مقصد آن (معاد) نيز چندان آشنا نمىگردد و فراموشى معاد جز دلبستگى به دنيا و تاخت و تاز خودسرانه در آن، نتيجه ديگرى در پى نخواهد داشت و اين دلبستگى، هر چه بيشتر او را به تكاثر ثروت وامىدارد و همه همّ و غمّش را مصروف دنيايى مىكند كه به گمانش، نهايت زندگى و مقصد نهايى است؛
«وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذى جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ يَحْسَبُ انَّ مالَهُ اخْلَدَهُ» «2»
واى بر هر عيبجوى مسخرهگر، كه ثروتى اندوخته و شماره كرده، گمان مىكند كه ثروتش، جاودانهاش مىسازد!
3- نادانى: انسان آگاه و خردمند، درآمد و هزينه زندگى خويش را برآوُرد مىكند و به اندازه رفع نيازهاى مادى و معنوى خويش به كسب درآمد مىپردازد، ولى افراد ناآگاه و كم خرد، بدون هدف و برنامهريزى اصولى به زراندوزى مىپردازند، از اين رو، امام على صلواتاللهعليه مىفرمايد:
«تَكَثُّرُكَ بِما لا يَبْقى لَكَ وَ لا تَبْقى لَهُ مِنْ اعْظَمِ الْجَهْلِ» «3»
انباشتن آنچه كه برايت نمىپايد و تو نيز برايش نمىمانى، بزرگترين نادانى است.
4- نفاق: امير مؤمنان عليهالسلام، ضمن تشريح نفاق، اركان و فروع آن، «طمع» را يكى از اركان اصلى نفاق بيان مىكند كه خود نيز چهار شاخه دارد و يكى از آنها «تكاثر» است. سپس مىفرمايد:
«التَّكاثُرُ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ شُغْلٌ وَاسْتِبْدالُ الَّذى هُوَ ادْنى بِالَّذى هُوَ خَيْرٌ ...» «1»
«زراندوزى» همان ياوه، بازيچه، سرگرمى و انتخاب پَستى به جاى نيكى است!
|