ديدگاه اسلام‏
در برخى از آيات و روايات اسلامى از فقر و غنا تمجيد و ستايش شده، در پاره‏اى ديگر، نكوهش گرديده كه در نظر اوّل نوعى تضاد و تناقض را تداعى مى‏كند كه به طور قطع چنين نقصى از ساحت دين خدا به دور است، براى تبيين نظر اسلام، آيات و روايات را به پنج دسته تقسيم مى‏كنيم:
- برخى از فقر ستايش كرده‏اند؛
- پاره‏اى آن را نكوهش نموده‏اند؛
- تعدادى، فقرا را سفارش به صبر و تحمل كرده‏اند؛
- دسته‏اى، از غنا ستايش نموده‏اند؛
- و دسته‏اى ديگر بشدت، غنا را محكوم كرده‏اند.
اينك با اشاره به پاره‏اى از آيات و روايات، به شرح موارد پنجگانه مى‏پردازيم.
1- ستايش فقر: امام كاظم عليه‏السلام مى‏فرمايد:
«پيامبران، فرزندانشان و پيروانشان به سه خصلت ممتاز گشته‏اند: بيمارى، ترس از پادشاه و فقر.» «1»
خداوند متعال در مناجات با موسى (ع) به او فرمود:
«... اذا رَأَيْتَ الْفَقْرَ مُقْبِلًا فَقُلْ مَرْحَباً بِشِعارِ الصَّالِحينَ ...» «2»
هرگاه ديدى فقر و درويشى به تو روى مى‏آورد، بگو: آفرين بر شعار صالحان.
منظور اين گونه روايات، فقر مادىِ اختيارىِ مثبت مى‏تواند باشد كه همان زهد و دل‏نبستن به دنيا و قناعت به كمترين مؤونه زندگى است. همان گونه كه همه اوليا و انبياى الهى بدان متصف بودند؛ زيرا هيچ يك از آنها عمر گرانبهاى خويش را در راه جمع ثروت و انباشتن آن به هدر نداد و اگر هم درآمدى داشتند آن را صرف هزينه‏هاى زندگى خود و ديگران مى‏كردند، گرچه آنچنان هم فقير نبودند كه دست نياز به سوى ديگران دراز كنند.پاره‏اى ديگر از رواياتى كه فقر را ستايش كرده، منظورشان از فقر، فقر تكوينى يا فقر و نياز به درگاه خداوند است؛ مانند اين سخن پيامبر صلّى‏الله‏عليه‏وآله كه فرمود:
«الْفَقْرُ فَخْرى‏ وَ بِهِ افْتَخِرُ عَلى‏ سائِرِ الْانْبِياءِ» «1»
درويشى افتخار من است و بدان بر ساير پيامبران، مباهات مى‏كنم.
بسيار روشن است كه آن فخر آفرينش هرگز بينوا و درمانده مال دنيا نبود و به هيچ كس هم دست نياز دراز نكرد، علاوه بر اينكه همه پيامبران، در زندگى شخصى از حداقل امكانات سود مى‏جستند و جايى براى مباهات رسول اكرم (ص) باقى نمى‏ماند. پس منظور همان عطش شديد به تفضّل و عنايت الهى و نياز معنوى دمادم به ذات احديّت است كه افتخار آفرين است و آن بزرگوار در حد اعلا از آن برخوردار بود و همين احساس نياز، قابليت درك فوز عظيم مقام قرب را براى او بيش از ديگران فراهم ساخت و فاصله چنين فقرى با فقر مادى از خاك تا خداست!
2- نكوهش فقر: منظورِ آيات و رواياتى كه فقر را محكوم كرده‏اند، دو نوع فقر مى‏تواند باشد؛ فقر به معناى سير نشدن از دنيا و حرص و ولع، و بينوايى و محتاج ديگران بودن يا فقر مالىِ اختيارىِ منفى يعنى كسى دنبال كار و كاسبى نرود و تنبلى و كاهلى را پيشه خود سازد. اين دو نوع به طور قطع از رذائل اخلاق انسانى است كه به طور طبيعى نمى‏تواند مورد قبول اسلام باشد، همان‏گونه كه عقل نيز آنها را محكوم مى‏كند.
چنين فقرى مورد عنايت شيطان است، چنانكه قرآن مجيد مى‏فرمايد:
«الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ» «2»
شيطان به شما وعده بينوايى مى‏دهد.
و حضرت صادق عليه‏السلام آن را از لشكريان جهل مى‏شمارد «1» و حضرت على (ع) آن را نتيجه تركيب تنبلى و ناتوانى مى‏داند و مى‏فرمايد:
«انَّ الْاشْياءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ، ازْدَوَجَ الْكَسَلُ وَالْعَجْزُ فَنَتِجَ مِنْهُمَا الْفَقْرُ» «2»
وقتى اشياء با هم تركيب شدند، تنبلى و ناتوانى نيز تركيب شدند و نتيجه آنها بينوايى شد.
و از مصاديق بارز فقرى است كه رسول خدا صلّى‏اللّه‏عليه‏وآله درباره‏اش فرموده است:
«كادَ الْفَقْرُ انْ يَكُونَ كُفْراً» «3»
فقر، هم‏مرز با كفر است.
اسلام با چنين فقرى به طور پيگير و اصولى به مبارزه برخاسته و با ارائه برنامه‏هاى كوتاه مدّت و بلند مدّت، به ريشه كنى آن همّت گماشته است و اگر ملّتها و حكومتها آن برنامه‏ها را در دستور كار مسائل اقتصادى و اجتماعى خويش قرار بدهند، به پر كردن شكاف ناميمون طبقاتى موفّق خواهند شد، چنانكه يكى از برنامه‏هاى اصولى حكومت حضرت مهدى (عج) چنين خواهد بود. به گفته رسول خدا (ص):
«... يُقَسِّمُ الْمالَ بِالسَّوِيَّةِ وَ يَجْعَلُ اللَّهُ الْغِنى‏ فى قُلُوبِ هذِهِ الْامَّةِ» «4»
(حضرت مهدى) اموال را به طور مساوى تقسيم مى‏كند و خداوند در دلهاى اين امّت، بى‏نيازى قرار مى‏دهد.
فقر فرهنگى: در كنار فقر مادى، فقر فرهنگى نيز قابل توجه است و بايد به شكلى اصولى و پيگير با آن مبارزه شود؛ بى‏سوادى، كم اطلاعى، عدم آشنايى مردم با مسائل‏دينى، اجتماعى و اقتصادى و مانند آن، به نوبه خود فاجعه آميز و خسارت بار است كه اگر جلوتر يا همراه فقر اقتصادى ريشه كن نشود، بسيار خطرناك است؛ بخصوص اگر با رفاه و بى‏نيازى هم همراه باشد! رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏وآله فقر دينى را مرگ سرخ ناميده است. «1»
3- سفارش به تحمّل فقر: تاريخ و تجربه گواه است كه در ميان جامعه‏ها افرادى يافت مى‏شوند كه به هر در مى‏زنند، ولى به رويشان باز نمى‏شود و جز قوت لايموت خود چيزى را به دست نمى‏آورند، اين امر علّتهاى گوناگونى مى‏تواند داشته باشد كه جاى طرح آن در علم اقتصاد و مانند آن است، آنچه در اينجا بايد گفت اين است كه چنين كسانى- كه به هر دليل فقير شده‏اند- از سوى آيات و روايات به صبر و بردبارى و حفظ عزّت و كرامت، سفارش شده‏اند و در عين كوشش و تلاش براى كسب روزى حلال، به قول معروف بايد صورت خود را نيز با سيلى سرخ نگه دارند، تا به خواست خدا فرجى حاصل شود. قرآن مجيد آنان را چنين توصيف مى‏كند:
«... يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ اغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ الْحافاً ...» «2»
از فرط پاكى، نادان آنها را دارا مى‏پندارد، ولى تو (اى پيامبر) آنان را از چهره مى‏شناسى، آنان هرگز، از كسى سؤال نمى‏كنند.
امير مؤمنان عليه‏السلام از پيامبر خدا صلّى‏الله‏عليه‏وآله چنين نقل مى‏كند:
«احَبُّ الْعِبادِ الَى اللَّهِ الْفَقيرُ الْقانِعُ بِرِزْقِهِ الرَّاضى‏ عَنِ اللَّهِ تَعالى‏» «3»
محبوبترين بنده خدا فقيرى است كه به روزى خود قانع و از خداى بزرگ، خشنود باشد.
وظيفه مؤمنان فقير، علاوه بر حفظ آبرو و عزّت و كرامت نفس، صبر و تحمّل و كتمان پريشانى خويش از مردم و عرض و التماس به درگاه الهى است كه مطمئناً بنده‏اى را كه خلق كرده، بدون روزى نخواهد گذاشت، چنانكه همان حضرت فرمود:
«مَنْ جاعَ اوِاحْتاجَ فَكَتَمَهُ النَّاسَ وَ افْشاهُ الَى اللَّهِ كانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ انْ يَرْزُقَهُ رِزْقَ سَنَةٍ مِنَ الْحَلالِ» «1»
هر كسى گرسنه يا نيازمند شود و آن را از مردم پنهان دارد و به خدا اعلام كند، بر خداوند است كه روزى يكساله او را از حلال تأمين كند.
4- ستايش بى‏نيازى: نياز و وابستگى به غير خدا مخالف كرامت انسان است. به همين دليل همه انسانها بايد تلاش كنند كه از نظر اقتصادى روى پاى خود بايستند و سربار ديگران نباشند. اسلام، بى‏نيازى به اين معنا را به ديده مثبت نگريسته و پيروان خويش را بدان فراخوانده است. امام صادق عليه‏السلام در اين باره مى‏فرمايد:
«لا خَيْرَ فى‏ مَنْ لا يُحِبُّ جَمْعَ الْمالِ مِنْ حَلالٍ يَكُفُّ بِهِ وَجْهَهُ وَ يَقْضى‏ بِهِ دَيْنَهُ وَ يَصِلُ بِهِ رَحِمَهُ» «2»
خيرى نيست در كسى كه گردآورى مال حلال را دوست ندارد تا به وسيله آن آبرودارى كند و وامش را بپردازد و به خويشان خود رسيدگى كند.
اگر مؤمن از سوى تأمين زندگى دچار مشكل و كمبود باشد، احتمال دارد به طور شايسته به امور دينى خود نپردازد، علاوه بر اينكه دستيابى به پاداشهاى اعمال بزرگى چون حجّ، خمس، زكات، صدقات و خيرات و ... در گرو بى‏نيازى نسبى خويش است. از اين رو، رسول اكرم صلّى‏الله‏عليه‏وآله بى‏نيازى را كمك خوبى براى تقوا مى‏داند:
«نِعْمَ الْعَوْنُ عَلى‏ تَقْوَى اللَّهِ الْغِنى‏» «3»
5- غناى مذموم: از ديدگاه اسلام، ثروت اندوزى، تكاثر و جمع‏آورى ديوانه‏وار و بى‏هدف اموال، كارى نابخردانه و محكوم است؛ چرا كه با اهداف خلقت و آرمان خرد در تضادّ است: از يكسو به هدر دادن عمر گرانمايه و باز ماندن از اغراض و فضائل انسانى مى‏انجامد و در واقع گوهر گرانبهاى انسانيت را فداى مادياتى مى‏كند كه هيچ‏گاه‏گرهى از كار او باز نمى‏كنند و از سوى ديگر ثروتى را كه از آنِ همه انسانهاست، بدون استفاده متراكم ساخته و مشكلات متعدّدى براى جامعه بشرى فراهم مى‏آورد، علاوه بر اينكه ثروتمندان و زراندوزان را از جهات مختلف به طغيان، فساد، جنايت، حق‏كشى، آدم كشى و ... وادار مى‏نمايد.
پس اسلام حق دارد كه در آيات و روايات متعدد چنين استغنايى را محكوم و ممنوع اعلام كند و آن را نكوهش نمايد.