29- بيگانهوار معامله كردن
بازار، مركز فعّاليّت اقتصادى همگانى است و عموم مردم در هر سطح از ديانت، فرهنگ، تعهّد، دانش و اخلاق در آن آمد و رفت دارند. در بازار، هر كس در انديشه تأمين نيازمنديهاى خويش است و هيچگونه تضمينى وجود ندارد كه همگان، نيازهاى خود را از كانال صحيح و در چارچوب رعايت مقرّرات و حقوق ديگران تعقيب و تأمين كنند. به يقين در بازار افرادى يافت مىشوند كه به حقوق مشروع و قانونى خويش، قانع نبوده و با چهرهها و برنامههاى گوناگون در صدد سودجويى و فريب ديگران بر مىآيند. يك بازارى مسلمان همان گونه كه خود، در پى ستم و احجاف به ديگران نيست، بايد طورى با مردم برخورد كند كه راه نفوذ و احجاف سودجويان را نيز بر خود ببندد.
در يكى از فرازهاى نخستين اين بحث گفته شد كه پيشواى بزرگوار اسلام امام جعفر صادق عليهالسلام، طىّ دعايى كه خواندن آن را در وقت ورود به بازار به پيروانش توصيه فرموده به درگاه خداوند عرضه مىدارد: «خدايا! به تو پناه مىبرم از اين كه ستم كنم يا مورد ستم واقع شوم.»
پشتوانه عملى اين دعا اين است كه انسان در هنگام معامله، با بصيرت و روشن بينى عمل كند و هيچ نكتهاى را اعمّ از مشخّصات دقيق كالا و قيمت آن و نيز، زمان، مكان و نحوه مبادله و شرايط ضمن معامله و ... مجمَل و سربسته نگذارد.
طرفين معامله، هر چند به هم اعتماد كامل داشته و حتّى برادر يا دوست صميمى يكديگر باشند، خوب است در هنگام معامله بيگانهوار عمل كنند و هر كدام با هشيارى كامل راه سوء استفاده ديگرى را مسدود سازند و با تنظيم اسناد معتبر تجارى حقوق خويش را تحكيم و تثبيت نمايند.
بديهى است اگر طرف مقابل، اهل نيرنگ و تقلّب نباشد، هيچ كدام از اين محكم كارىها، به او زيان نمىرساند و او چيزى را از دست نمىدهد. ولى اگر بخواهد از شرايط موجود، به نفع خود، بهرهگيرى خلاف كند، اسناد محكم و مستدلّى كه با امضاى خودش تنظيم شده، دست و پايش را خواهد بست و او را به تسليم در برابر حق و قانون وادار خواهد ساخت.
از آنجا كه بهترين و مطمئنترين راه براى حفظ حقوق دو طرف در معاملات اقتصادى تنظيم سند تجارتى است، آيهاى از قرآن كريم به مؤمنان دستور مىدهد كه هرگاه، معاملهاى مدّتدار- اعمّ از اجاره، خريد، فروش، صلح و ... «1»- با ديگرى انجام دادند، موضوع معامله را با رعايت دقّت و توجّه به تمام جوانب امر در سندى بنويسند و امضا كنند تا زمينه سوء استفاده و اختلاف تا سر حدّ امكان از بين برود و به فرض اين كه اختلافى پيش آمد، به آسانى قابل حل باشد:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمّىً فَاكْتُبُوهُ» «2»
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه بدهى مدّت دارى (به خاطر وام يا داد و ستد) پيدا مىكنيد آن را بنويسيد!
آنگاه، براى آن كه قرارداد از مداخلات احتمالى طرفين محفوظ بماند، دستور مىدهد كه شخص ثالثى غير از طرفين معامله آن را بنويسد و نيز براى آن كه آن شخص از سوى يكى از دو طرف مورد تطميع قرار نگيرد و قرارداد را يك جانبه تنظيم نكند عدالت او را نيز قيد مىفرمايد:
«وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ» «1»
و بايد نويسندهاى از روى عدالت- سند را- بنويسد.
امضاى اصلى در قراردادهاى تجارى، امضاى بدهكار است، زيرا زمينه هر نوع انكار و سوء استفاده را از بين مىبرد. از اينرو، قرآن كريم دستور مىدهد، بدهكار متن قرارداد را به نويسنده املاء كند تا ضمن املاء به همه جزئيات تعهّدى كه امضا مىكند واقف شود و عذرى برايش باقى نماند و او نيز بايد در اين موضوع خدا را در نظر بگيرد و چيزى را فروگذار نكند و همه را بگويد تا بنويسد:
«وَلُيمْلِلِ الَّذى عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً» «2»
و آن كس كه حقّ بر ذمّه اوست، بايد املاء كند و از خداوندى كه پروردگار اوست بپرهيزد و چيزى را از آن فرو نگذارد.
از آنجا كه ممكن است يكى از طرفين به خاطر اندك بودن مورد معامله در نوشتن سند سهلانگارى كند، يا دچار رودربايستى و شرم شود، قرآن كريم تنظيم سند را مورد تأكيد بيشتر قرار مىدهد:
«وَ لا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغيراً اوْ كَبيراً الى أَجَلِهِ ذلِكُمْ عِنْدَاللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى أَلَّا تَرْتابُوا ...» «3»
و از نوشتن- بدهى خود- چه كوچك باشد يا بزرگ، ملول نشويد- هر چه باشد بنويسيد!- اين در نزد خدا به عدالت نزديكتر و براى شهادت مستقيمتر، و براى جلوگيرى از ترديد و شك- و نزاع و گفتگو- بهتر است.
|