9- اكتفا به سود اندك
نياز انسان و خانوادهاش به امكانات مادّى از قبيل خوراك، پوشاك، مسكن و ...
محدود است و اغلب افراد، همه آنچه را كه به دست مىآورند، مصرف نمىكنند. با اين حال غرايزى از قبيل حبّ دنيا، مال دوستى، علاقه به جاودانگى و بيماريهايى همچون حرص، بخل، بيم از فقر، بدگمانى به خداوند و ... سبب مىشود كه اكثر انسانها به كسب و جمع آورى اموالى، بيش از حدّ نياز خود و خانوادهشان بپردازند، در معامله با ديگران مىكوشند، اگر خريدارند، تا مىتوانند ارزانتر بخرند و اگر فروشنده هستند تا سر حدّ امكان گرانتر بفروشند، تا از اين راه سود بيشترى به دست آورند و ثروت بيشترى بيندوزند.
ليكن اسلام، با كنار زدن پرده توهّمات دنياگرايانه، وسعت بخشيدن به ميدان ديد و نگرش انسانها و توجّه دادن آنان به امر آخرت و اين كه آنان در مورد اموالى كه بيش از نياز خويش مىاندوزند، خزانهدارى بيش نيستند و سرانجام با فرا رسيدن مرگ تمام اين مالكيتهاى اعتبارى از آنان سلب و به ديگرى منتقل خواهد شد، آنان را متقاعد مىسازد تا:
- اگر مقدور است از مؤمنان سود نگيرند؛ زيرا مگر نه اين است كه مؤمنان نسبت به يكديگر به منزله اعضاى يك پيكر هستند كه مىبايست در سختيها و كمبودها به يارى هم بشتابند.
هرگاه با يك نگاه فراگير و كلّى، جامعه اسلامى را يك خانواده بزرگ فرض كنيم و امكانات مالى موجود در سطح جامعه را تأمين كننده نياز همه آنان بدانيم، به روشنىپيداست كه اگر برخى از اعضاى اين خانواده، بخش وسيعى از آن اموال را كه افزون بر نياز آنان است، در قالب معاملات شرعى و به عنوان سود، از دسترس ديگران خارج كنند، چه بسا ديگر اعضا موفق به تأمين نيازمنديهاى خود نشوند. هر چند خود اين عدّه معدود نيز توان و ظرفيّت بهره بردارى از همه آن داراييها را نخواهند داشت.
در اين صورت آيا بهتر نيست، چنين افرادى با صرف نظر كردن از اخذ سود، از آنچه به آن نياز ندارند، به طور موقّت چشم بپوشند و آن را براى روزى كه بشدّت به آن محتاج خواهند شد (برزخ و قيامت)، ذخيره كنند. «1»
- در غير اين صورت به سود اندك اكتفا كنند. به اين معنا كه اگر با مقدار معيّنى از سود، هزينههاى زندگى آنان تأمين مىشود، به همان مقدار بسنده نمايند.
بسيارى از فقهاى بزرگوار ما پس از آن كه براى سود گرفتن از مؤمنان، قائل به كراهت شدهاند، اخذ سود به مقدار اندك و در حد رفع نيازمنديهاى روزانه را از دايره كراهت، خارج دانستهاند. از جمله مرحوم شهيد اول مىفرمايد:
«... الَّا مَعَ الْحاجَةِ فَأَخَذَ مِنْهُمْ نَفَقَةَ يَوْمٍ مُوَزِّعَةً عَلَى الْمُعامِلينَ ...» «2»
- سود گرفتن از مؤمنان مكروه است- مگر در حال نيازمندى، كه در اين صورت، تنها هزينه يك روز خود را بر مشتريان تقسيم كرده و از ايشان سود مىستاند.
تصوّر كنيد اگر بازاريان مسلمان در مبادلاتى كه با آحاد جامعه اسلامى دارند، تنها به نياز زندگى روزانه خود اكتفا كنند، يا به مقدار خدمتى كه انجام مىدهند، دريافت دارند، روحيّه حرص و افزون طلبى بر آنان حاكم نباشد و در يك كلام مفهوم تجارت و مبادلات اقتصادى در فرهنگ جامعه به جاى ابزارى براى تملّك ثروت بيشتر، به معناى نوعى خدمت مفيد و سازنده تلقّى شود، چقدر زمينه براى محبّت، اعتماد و تحكيم اخوّت فراهم خواهد شد و مردم از تورّم و گرانى روز افزون مصونيّت خواهند يافت.
همچنين اگر همه بازاريان مسلمان، اكتفا به سود اندك را روش هميشگى خود قرار دهند، علاوه بر اجر اخروى، در دنيا نيز از منافع آن بهرهمند مىشوند، زيرا هر يك از آنان اگر فروشنده يك يا چند قلم كالا هستند، در عين حال ناگزيرند، صدها قلم كالاى مايحتاج خود را نيز از ديگران بخرند. در اين صورت اگر خود به سود اندك اكتفا مىكنند، ديگران نيز با برخوردى مشابه، ايشان را از مزاياى اين خصلت ارزشمند، برخوردار مىسازند.
|