فصل دوّم: اخلاق اقتصادى در مبادلات‏
به خلاف آنچه امروزه در جهان غرب و نظامهاى سرمايه‏دارى معمول است كه پيشرفت و شكوفايى اقتصادى يك هدف اصلى و ارزشمند شمرده مى‏شود، اسلام در مورد اقتصاد، ديدگاه ديگرى دارد: اسلام به پيشرفت اقتصادى به عنوان يك هدف نهايى نگاه نمى‏كند، بلكه يك اقتصاد خوب و شكوفا را زمينه ساز رفاه و بهروزى مردم مى‏شمارد و رفاه و بهروزى جامعه را نيز به نوبه خود، ابزارى براى ارتقاى معنويّات و بعد انسانى آن به حساب مى‏آورد. به همين دليل هر عاملى را كه از هر طريق و با هر وسيله موجب رشد و شكوفايى اقتصادى شود به رسميّت نمى‏شناسند؛ بلكه تنها عوامل و اقداماتى را در اين جهت تأييد مى‏كند كه با آن هدف غايى- رشد و تعالى معنوى- انسان سازگار بوده و به آن لطمه وارد نسازد.
اين معيار عام بر همه فعاليّتهاى اقتصادى از جمله مبادلات بازرگانى حاكميّت دارد و بايدها و نبايدهايى را موجب مى‏گردد.
ضوابطى كه اسلام براى مبادلات اقتصادى مسلمانان تعيين كرده، تنها به مشتى احكام مستحب و مكروه، محدود نمى‏شود، بلكه بخش وسيعى از واجبات و محرّمات شرعى را نيز در بر مى‏گيرد. همچنين اسلام در بيان اين معيارها تنها به پاره‏اى كلّيات اكتفا نكرده، بلكه در جزئى‏ترين مسائل مربوط به مبادلات اقتصادى نيز وارد شده و حكم هر يك را به روشنى بيان داشته است.
رعايت دقيق آداب تجارت اسلامى موجب مى‏شود كه مسلمانان اقتصاد و بازارى سالم و سودمند داشته باشند و در عين حال، ضمن انجام معاملات روزانه، بتدريج رشد معنوى واخلاقى پيدا كنند و خود و جامعه خويش را به سوى كمال و قرب الهى رهنمون شوند.برخى از اهمّ دستورات اسلام درباره مبادلات اقتصادى و آداب داد و ستد اسلامى عبارتند از: