قبول كار و مسؤوليّت در حدّ توان‏
در توليد، چون ديگر امور اجتماعى و سياسى، توان كارى، تجربه و تخصّص افراد، يك اصل مهمّ تلقّى مى‏شود؛ كارها، مديريّتها و مسؤوليتها بايد بر پايه اين اصل انجام گيرد و گرنه هيچ كارى موفّقيّت آميز نخواهد بود. هر كس بايد در حدّ توان فكرى و جسمى خود، كارى را بر عهده گيرد تا بتواند آن را بدرستى و كامل انجام دهد و نياز به تكرار و انجام مجدّد نيفتد، وقت و سرمايه به هدر نرود و در توليد وقفه‏اى حاصل نگردد؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد:
ابن مسعود! هر گاه كارى را انجام مى‏دهى با علم و انديشه انجام ده، مبادا عملى را بدون تدبير و آگاهى انجام دهى كه خداوند فرموده است:
«وَ لا تَكُونُوا كَالَّتى نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ انْكاثاً» «1»
همانند آن زن [سبك مغز] نباشيد كه پشمهاى تابيده خود را، پس از استحكام وامى‏تابيد. «2»
اگر كسى مسؤوليتى را بپذيرد كه شايستگى و قدرت لازم را ندارد، تير به تاريكى انداخته و دست به خيانت زده است، مانند كسى كه از پشت بام به خانه‏اى وارد شده باشد كه ورودش مشكل و بيرون رفتنش مشكلتر خواهد بود؛ امام باقر عليه‏السلام در تفسير آيه 189 بقره مى‏فرمايد:
« [اينكه قرآن فرموده است‏]: «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ابْوابِها»
(از دربها به خانه‏ها درآييد) مقصود اين است كه كارها را از راه درست و مجراى صحيح خود انجام دهيد. «3»
در منطق دين، كشاورز، مهندس، مدير وكارگرى كه به جهت نداشتن‏آمادگيهاى لازم، نتواند كارش را به خوبى انجام دهد، خيانتكار خوانده شده است؛ امام صادق‏عليه‏السلام مى‏فرمايد:
«ما ابالى الى‏ مَنِ ائْتَمَنْتُ خائِناً اوْ مُضَيِّعاً» «1»
براى من فرقى نمى‏كند (يكسان است كه) شخص خيانت پيشه را امين بدانم يا شخص [ناتوان و غير متخصّصى‏] كه ضايع كننده است!
يعنى شخصى كه به عمد، در كارى خيانت مى‏كند با كسى كه بدون داشتن علم و آگاهى كافى، در كارى دخالت مى‏كند يكسان است، چرا كه وى سبب ركود كار، ضايع شدن مواد و امكانات توليد و حقوق ديگران مى‏گردد. نيروها و سرمايه‏هاى موجود در غير موردش به كار مى‏رود، پيشرفتى حاصل نمى‏شود و اصلاح مطلوبى به انجام نمى‏رسد؛ پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد:
«مَنْ عَمِلَ عَلى‏ غَيْرِ عِلْمٍ كانَ ما يُفْسِدُ اكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُ» «2»
هر كس كارى را بدون علم و آگاهى انجام دهد فسادش بيش از اصلاح آن است.
از نظر «اخلاق اقتصادى» افرادى كه خود را، در كارى توانمند و براى مسؤوليتى شايسته مى‏بينند موظفند برجستگيها و تواناييهاى خود را يادآور شوند و مسؤوليتهاى پيشنهادى را بپذيرند. بسان حضرت يوسف عليه‏السلام كه چون دو اصل مهم و دو خصيصه «تخصّص» و «تعهّد» را در خود يافت بى‏دريغ خود را براى احراز خزانه دارى سرزمين مصر معرّفى كرد، چنان كه قرآن كريم به نقل از آن حضرت مى‏فرمايد:
«قالَ اجْعَلْنى‏ عَلى‏ خَزائِنِ الْارْضِ انى حَفيظٌ عَليمٌ» «3»
(يوسف) گفت: مرا سرپرست خزائن سرزمين (مصر) قرار ده كه نگهدارنده و آگاهم.