كار به قدر لازم نه افراط و نه تفريط
(اجمال در طلب روزى)
گر چه قرآن، پيروانش را به فعّاليّت و كار و توليد فرا مى‏خواند، ولى آن را تنها، وسيله و مجراى طبيعى جلب روزى مى‏داند و نه عامل مؤثّر و علّت اصلى آن، زيرا روزى همگان در پيش خداوند تقسيم شده است:
«نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِى الْحَيوةِ الدُّنْيا ...» «1»
ما معيشت آنها را در حيات دنيا در ميانشان تقسيم كرديم.
و مقدار آن نيز تعيين شده است:
«وَ انْ مِنْ شَىْ‏ءٍ الَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ الَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» «2»
و خزائن همه چيز، تنها نزد ماست، ولى ما جز به اندازه معيّن آن را نازل نمى‏كنيم.
پس هر كس بايد در كسب روزى قلب خود را به عالم غيب و خزائن الهى پيوند بزند و قالب تن را به كار اندازد، تا به روزى مقسوم دست يازد؛ پيامبر اسلام صَلَّى‏اللَّهُ‏عَلَيْهِ‏وَآلِهِ مى‏فرمايد:
«اطْلُبُوا الرِّزْقَ فَانَّهُ مَضْمُونٌ لِطالِبِهِ» «3»
روزى بجوييد كه آن براى جوينده‏اش تضمين شده است.
از مجموع آيات و روايات بر مى‏آيد كه در جستن روزى بايد از افراط و تفريط، تنبلى و تُندروى پرهيز كرد و به حدّ متوسط بسنده نمود كه پيامبر اسلام صَلَّى‏اللَّهُ‏عَلَيْهِ‏وَآلِهِ مى‏فرمايد:
«خَيْرُ الْامُورِ اوْسَطُها» «4»
بهترين كارها رعايت حدّ اعتدال آنهاست.
در روايات اسلامى از آن به «اجمال» در روزى تعبير شده است؛ يعنى هر كس در وقت معين، در حدّ توان و با ايمان راسخ به رزّاقيّت خداوند، به كارى مشغول شود و به آن بسنده كند. نه مانند آنكه دست از كار و كوشش بشويد و به وعده خدا چشم بدوزد و نه آنكه مركب طمعش را به هر سو بتازد و شب و روز و بى‏وقفه بكوشد، حضرت على‏عليه‏السلام مى‏فرمايد:
«... فَخَفِّضْ فِى الطَّلَبِ وَ اجْمِلْ فِى الْمُكْتَسَبِ فَانَّهُ رُبَّ طَلَبٍ قَدْ جَرَّ الى‏ حَرَبٍ فَلَيْسَ كُلُّ طالِبٍ بِمَرْزُوقٍ وَ لا كُلُّ مُجمِلٍ بِمَحْروُمٍ» «1»
در طلب روزى مدارا كن [و بر خود آسان‏گير] و در كسب و كارت ميانه‏رو باش؛ زيرا چه بسا تلاشى كه موجب از دست رفتن مال مى‏گردد. هر جوينده‏اى يابنده نيست و هر ميانه‏رويى از آن محروم نيست.
و نيز مى‏فرمايد:
«اجْمِلُوا فِى الطَّلَبِ وَ لا يَحْمِلَنَّكُمُ اسْتِبْطاءُ شَىْ‏ءٍ مِمَّا عِنْدَاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ انْ تُصيبُوهُ بَمَعْصِيَةِ اللَّهِ» «2»
در روزى جستن افراط و تفريط نكنيد و نبايد كند جستن روزى، شما را به معصيت خداوند وادارد.
اگر كسى پيوسته كار كند، خود را به آب و آتش زند و در پى توليد و توسعه اقتصادى باشد خسته مى‏گردد، حال و توان عبادات واجب و ديگر وظايف دينى خود را از دست مى‏دهد و همچنين كسى كه نسبت به مسائل اقتصادى بى‏اعتنا باشد و همواره به عبادت بپردازد، يا وقت خود را به كارهاى بيهوده سپرى نمايد، خسارت جبران ناپذيرى مى‏بيند.
هر دو روش ناپسند و سزاوار نكوهش است؛ چنانكه حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
«لا تُرَى الْجاهِلُ امَّا مُفْرِطاً اوْ مُفَرِّطاً» «3»
نادان جز در حال افراط يا تفريط ديده نمى‏شود.
در قرآن زمينه طبيعى و زمان بندى كار، به شكلى مطرح شده است كه ا فراد را بطور منظّم از افراط و تفريط باز مى‏دارد؛ زيرا خداوند روز را براى معاش و شب را براى‏ آسايش قرار داده است. «1» اگر كسى بر خلاف طبيعت برنامه ريزى كند، يعنى علاوه بر روز، بخشى از شب را به كار و تلاش بپردازد و خللى به نيازهاى ضرورى خود وارد كند، حدّ «اجمال» و «اعتدال» را رعايت نكرده و بر خلاف كششهاى فطرى و طبيعى گام برداشته است.