عوامل بيكارى‏
بيكارى چون هر پديده ديگر مولود عوامل مختلف است كه به برخى از آنها اشاره مى‏گردد:
1- عجب و غرور: خود بينى و غرور از عوامل ركود و عقب ماندگى مادى و معنوى انسان است؛ كسى كه خود را بزرگ مى‏پندارد و براى خويش شخصيت خيالى قائل است، به كارهايى از قبيل كشاورزى، دامدارى، كارگرى و ... تن نمى‏دهد و از انجام چنين كارهايى احساس حقارت مى‏كند؛ حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايد:
«الْاعْجابُ يَمْنَعُ مِنَ الْازْدِيادِ» «1»
خودپسندى، انسان را از پيشرفت باز مى‏دارد.
براى چنين كسانى پيامبران و پيشوايان مذهبى، الگوهاى خوبى هستند؛ چرا كه آنان به كارهايى همانند چوپانى، اسلحه سازى، كشاورزى، حفر قنات و ... مى‏پرداختند و به نبوّت و شخصيّت الهى خود مغرور نمى‏شدند و آن را مانع از كارهاى مباح نمى‏ديدند.
2- تنبلى و سستى: بى‏حالى و تنبلى، چه «ذاتى» و چه «عارضى»، كليد بديهاست و موجب بيكارى مى‏گردد. بايد از آن دورى گزيد و پيوسته با نشاط و پركار بود؛ پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد:
«يا عَلِىُّ ... ايَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ: الْضَّجَرَ وَالْكَسَلَ فَانَّكَ‏
انْ ضَجَرْتَ لَمْ تَصْبِرْ عَلى حَقٍّ وَ انْ كَسَلْتَ لَمْ تُؤَدِّ حَقّاً» «2»
اى على! از دو خصلت بپرهيز: تنگ حوصلگى و تنبلى؛ كه چون زودرنج باشى هيچ حقّى را نمى‏پذيرى و چون تنبل باشى حق چيزى را ادا نمى‏كنى.
امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد:
«عَدُوُّ الْعَمَلِ الْكَسَلُ» «1»
تنبلى و سستى دشمنِ كار است.