سفارش به طلاب‏
شما كه امروز در اين حوزه‏ها تحصيل مى‏كنيد و مى‏خواهيد فردا رهبرى و هدايت جامعه را به عهده بگيريد، خيال نكنيد تنها وظيفه شما ياد گرفتن مشتى اصطلاحات مى‏باشد، وظيفه‏هاى ديگرى نيز داريد. شما بايد در اين حوزه‏ها خود را چنان بسازيد و تربيت كنيد كه وقتى به يك شهر يا ده رفتيد، بتوانيد اهالى آنجا را هدايت كنيد و مهذب نماييد. از شما توقع است كه وقتى از مركز فقه رفتيد، خود مهذب و ساخته شده باشيد، تا بتوانيد مردم را بسازيد و طبق آداب و دستورات اخلاقى اسلامى آنان را تربيت كنيد. اما اگر خداى نخواسته در مركز علم خود را اصلاح نكرديد، معنويات كسب ننموديد، به هر جا كه برويد العياذ باللّه، مردم را منحرف ساخته، به اسلام و روحانيت بدبين خواهيد كرد.
جهاداكبر ص : 13
شما وظايف سنگينى داريد. اگر در حوزه‏ها به وظايف خود عمل نكنيد و در صدد تهذيب خود نباشيد و فقط دنبال فرا گرفتن چند اصطلاح بوده مسائل اصولى و فقهى را درست كنيد، در آتيه خداى نخواسته براى اسلام و جامعه اسلامى مضر خواهيد بود ممكن است، العياذ باللّه، موجب انحراف و گمراهى مردم شويد. اگر به سبب اعمال و كردار و رفتار نارواى شما يك نفر گمراه شده از اسلام برگردد، مرتكب اعظم كباير مى‏باشيد و مشكل است توبه شما قبول گردد. چنانكه اگر يك نفر هدايت يابد، به حسب روايت «بهتر است از آنچه آفتاب بر آن مى‏تابد»«» مسئوليت شما خيلى سنگين است. وظايف شما غير از وظايف عامه مردم مى‏باشد چه بسا امورى كه براى عامه مردم مباح است، براى شما جايز نيست، و ممكن است حرام باشد. مردم ارتكاب بسيارى از امور مباحه را از شما انتظار ندارند، چه رسد به اعمال پست نامشروع، كه اگر خداى نخواسته از شما سربزند، مردم را نسبت به اسلام و جامعه روحانيت بدبين مى‏سازد. درد اينجاست: اگر مردم از شما عملى كه بر
جهاداكبر ص : 14
خلاف انتظار است مشاهده كنند، از دين منحرف مى‏شوند از روحانيت برمى‏گردند، نه از فرد. اى كاش از فرد برمى‏گشتند و به يك فرد بدبين مى‏شدند. ولى اگر از يك روحانى عملى ناشايست و برخلاف نزاكت ببينند، تجزيه و تحليل نمى‏كنند همچنانكه در ميان كسبه افراد نادرست و منحرف وجود دارد و در ميان اداريها اشخاص فاسد و زشتكار ديده مى‏شود، ممكن است در ميان روحانيون نيز يك يا چند نفر ناصالح و منحرف باشد. لذا اگر بقالى خلاف كند، مى‏گويند فلان بقال خلافكار است. اگر يك عطار عمل زشتى مرتكب گردد، گفته مى‏شود فلان عطار زشتكار است. ليكن اگر آخوندى عمل ناشايسته‏اى انجام دهد، نمى‏گويند فلان آخوند منحرف است، گفته مى‏شود آخوندها بدند وظايف اهل علم خيلى سنگين است مسئوليت علما بيش از ساير مردم مى‏باشد. اگر به «اصول» كافى«»، كتاب وسائل«»، به ابواب مربوط به وظايف علما مراجعه كنيد، مى‏بينيد تكاليف سنگين و مسئوليتهاى خطيرى براى اهل علم بيان شده است. در روايت است كه وقتى جان به حلقوم مى‏رسد، براى عالم ديگر جاى توبه نيست، و در آن حال توبه وى پذيرفته نمى‏شود زيرا خداوند از كسانى تا آخرين دقايق زندگى توبه مى‏پذيرد كه جاهل باشند.«» و در روايت ديگر آمده است كه هفتاد گناه از
جهاداكبر ص : 15
جاهل آمرزيده مى‏شود پيش از آنكه يك گناه از عالم مورد آمرزش قرار گيرد.«» زيرا گناه عالم براى اسلام و جامعه اسلامى خيلى ضرر دارد. عوام و جاهل اگر معصيتى مرتكب شود، فقط خود را بدبخت كرده، بر خويشتن ضرر وارد ساخته است ليكن اگر عالمى منحرف شود و به عمل زشتى دست زند، عالمى را منحرف كرده، بر اسلام و علماى اسلام زيان وارد ساخته است.«» اينكه در روايت آمده كه اهل جهنم از بوى تعفن عالمى كه
جهاداكبر ص : 16
به علم خود عمل نكرده متأذى مى‏شوند«»، براى همين است كه در دنيا بين عالم و جاهل در نفع و ضرر به اسلام و جامعه اسلامى فرق بسيار وجود دارد. اگر عالمى منحرف شد، ممكن است امتى را منحرف ساخته به عفونت بكشد. و اگر عالمى مهذب باشد، اخلاق و آداب اسلامى را رعايت نمايد، جامعه را مهذب و هدايت مى‏كند. در بعضى از شهرستانهايى كه تابستانها به آنجا مى‏رفتم، مى‏ديدم اهالى آن بسيار مؤدب به آداب شرع بودند. نكته‏اش اين بود كه عالم صالح و پرهيزكارى داشتند. اگر عالم ورع و درستكارى در يك جامعه يا شهر و استانى زندگى كند، همان وجود او باعث تهذيب و هدايت مردم آن سامان مى‏گردد، اگر چه لفظا تبليغ و ارشاد نكند.«» ما اشخاصى را ديده‏ايم كه وجود آنان مايه
جهاداكبر ص : 17
پند و عبرت بوده صرف ديدن و نگاه به آنان باعث تنبه مى‏شد. هم اكنون در تهران، كه في الجمله اطلاع دارم، محلات آن با هم فرق دارد: در محله‏اى كه عالم منزه و مهذبى زيست مى‏كند، مردمان صالح با ايمانى دارد. در محله ديگر كه يك نفر منحرف فاسد معمم شده، امام جماعت گرديده، دكان درست كرده است، مى‏بينى طايفه‏اى را فريب داده، آلوده و منحرف ساخته است. همين آلودگى است كه از بوى تعفن آن اهل جهنم اذيت مى‏شوند. اين تعفنى است كه عالم سوء، عالم بى‏عمل، عالم منحرف، در همين دنيا به بار آورده، و بوى آن در جهان ديگر شامه اهل جهنم را مى‏آزارد. نه اينكه در آنجا چيزى به او افزوده باشند آنچه در عالم آخرت واقع مى‏شود چيزى است كه در اين دنيا تهيه گرديده است. به ما چيزى خارج از عمل ما نمى‏دهند. وقتى بنا باشد عالمى مفسده جو و خبيث باشد، جامعه‏اى را به عفونت مى‏كشد منتهى در اين دنيا بوى تعفن آن را شامه‏ها احساس نمى‏كند ليكن در عالم آخرت بوى تعفن آن درك مى‏گردد. ولى يك نفر عوام نمى‏تواند چنين فساد و آلودگى در جامعه اسلامى به بار آورد. عوام هيچگاه به خود اجازه نمى‏دهد كه داعيه امامت و مهدويت داشته باشد، ادعاى نبوت و الوهيت كند اين عالم فاسد است كه دنيايى را به فساد مى‏كشاند:اذا فسد العالم، فسد العالم.«»