[هشدار به حوزهها]
ممكن است دستهاى ناپاكى با سمپاشيها و تبليغات سوء برنامههاى
جهاداكبر ص : 26
اخلاقى و اصلاحى را بىاهميت وانمود كرده، منبر رفتن براى پند و موعظه را با مقام علمى مغاير جلوه دهند، و با نسبت دادن «منبرى» به شخصيتهاى بزرگ علمى، كه در مقام اصلاح و تنظيم حوزهها هستند، آنان را از كار باز دارند. امروز در بعضى حوزهها شايد منبر رفتن و موعظه كردن را ننگ بدانند غافل از اينكه حضرت امير، عليه السلام، منبرى بودند، و در منابر مردم را نصيحت فرموده، آگاه، هوشيار و راهنمايى مىكردند. ساير ائمه، عليهم السلام، نيز چنين بودند.
شايد عناصر مرموزى اين تزريقات سوء را نمودند تا معنويات و اخلاقيات از حوزهها رخت بربندد، و در نتيجه حوزههاى ما فاسد و ساقط گردد دستهبنديها، خود خواهيها، نفاقها و اختلافات، در داخل حوزهها، خداى نخواسته، رخنه كند افراد حوزهها به جان هم افتند و در مقابل يكديگر صف بسته همديگر را توهين و تكذيب نمايند، و در جامعه اسلامى بىآبرو شوند، تا اجانب و دشمنان اسلام بتوانند بر حوزهها دست يابند و آن را از هم بپاشند. بدخواهان مىدانند كه حوزهها از پشتيبانى ملتها برخوردار است، و تا روزى كه ملتها پشتيبان آن باشند كوبيدن و از هم پاشاندن آن ممكن نيست.
ولى آن روز كه افراد حوزهها، محصلين حوزهها، فاقد مبانى اخلاقى و آداب اسلامى شده به جان هم افتادند، اختلاف و چند دستگى درست كردند، مهذب و منزه نبودند، به كارهاى زشت و ناپسند دست زدند، قهرا ملت اسلام به حوزهها و روحانيت بدبين شده از حمايت و پشتيبانى آنان دست مىكشد، و در نتيجه راه براى اعمال قدرت و نفوذ دشمن باز مىگردد. اگر مىبينيد دولتها از روحانى و مرجعى مىترسند و حساب مىبرند، براى اين است كه از پشتيبانى ملتها برخوردار است و در حقيقت از ملتها مىترسند و احتمال مىدهند اگر اهانت، جسارت و
جهاداكبر ص : 27
تعرض به يك روحانى كردند، ملتها بر آنان شوريده عليه آنان به پا خيزند.
ليكن اگر روحانيون با هم اختلاف كردند و يكديگر را بدنام نموده و به آداب و اخلاق اسلامى مؤدب نبودند، در جامعه ساقط شده ملت هم از دستشان مىرود.«» ملت انتظار دارند كه شما روحانى و مؤدب به آداب اسلامى باشيد حزب اللّه باشيد از زرق و برق زندگى و جلوههاى ساختگى آن بپرهيزيد در راه پيشبرد آرمانهاى اسلامى و خدمت به ملت اسلام از هيچ گونه فداكارى دريغ نورزيد در راه خداى تعالى و براى رضايت خاطر او قدم برداريد، و جز به خالق يكتا به احدى توجه نداشته باشيد امّا اگر بر خلاف انتظار ديدند به جاى توجه به ما وراء الطبيعه تمام همّ شما دنياست و همانند ديگران براى جلب منافع دنيوى و شخصى كوشش مىكنيد، با يكديگر بر سر دنيا و منافع پست آن دعوا داريد، اسلام و قرآن را، العياذ باللّه، بازيچه خود قرار دادهايد، و براى رسيدن به مقاصد شوم و اغراض كثيف و ننگين دنيايى خود دين را به صورت دكانى در آوردهايد، منحرف مىگردند بدبين مىشوند. و شما مسئول خواهيد بود. اگر بعضى معممين سربار حوزهها روى غرض ورزيهاى شخصى و جلب منافع دنيوى به جان هم افتند، همديگر را هتك كنند، تفسيق نمايند، هياهو درست كنند، در تصدى بعضى امور با يكديگر رقابت نمايند، سر
جهاداكبر ص : 28
و صدا راه بيندازند، به اسلام و قرآن خيانت كردهاند به امانات الهى خيانت ورزيدهاند. خداى تبارك و تعالى دين مقدس اسلام را به عنوان امانت به دست ما سپرده است اين قرآن كريم امانت بزرگ خداست علما و روحانيون امانتدار الهى هستند، و وظيفه دارند اين امانت بزرگ را حفظ نموده به آن خيانت نكنند اين يكدندگيها و اختلافات شخصى و دنيوى خيانت به اسلام و پيامبر بزرگ اسلام است.
من نمىدانم اين اختلافات، چند دستگيها و جبههبنديها، براى چه مىباشد؟ اگر براى دنياست، شما كه دنيا نداريد تازه اگر از لذايذ و منافع دنيوى هم برخوردار بوديد جاى اختلافات نبود مگر اينكه روحانى نباشيد، و از روحانيت فقط عبا و عمامهاى به ارث برده باشيد. روحانيى كه با ما وراء الطبيعه ارتباط دارد، روحانيى كه از تعاليم زنده و صفات سازنده اسلام برخوردار است، روحانيى كه خود را پيرو و شيعه على بن ابى طالب عليه السلام مىداند، ممكن نيست به مشتهيات دنيا توجهى داشته باشد، چه رسد كه به خاطر آن اختلاف راه بيندازد شما كه داعيه پيروى از حضرت أمير المؤمنين (ع) داريد، لااقل در زندگى آن مرد بزرگ كمى مطالعه كنيد، ببينيد واقعا هيچ گونه پيروى و مشايعتى از آن حضرت مىكنيد؟ آيا از زهد، تقوى، زندگى ساده و بىآلايش آن حضرت چيزى مىدانيد و به كار مىبنديد؟ آيا از مبارزات آن بزرگوار با ظلم و بيدادگرى و امتيازات طبقاتى، و دفاع و پشتيبانى بىدريغى كه از مظلومين و ستمديدگان مىكرد و دستگيريهايى كه از طبقات محروم و رنجديده اجتماع مىنمود چيزى مىفهميد؟ و عمل مىكنيد؟ آيا معناى «شيعه» تنها داشتن زىّ ظاهرى اسلام است«»؟ بنابراين، فرق شما با ديگر مسلمانان،
جهاداكبر ص : 29
كه در داشتن اين امور خيلى از شيعه جلوتر و مفيدترند، چه مىباشد؟ چه امتيازى بر آنان داريد؟ آنهايى كه امروز قسمتى از جهان را به آتش و خون كشيده كشت و كشتار به راه انداختهاند، براى اين است كه مىخواهند در چپاول ملتها و بلعيدن سرمايهها و دسترنج آنان بر يكديگر سبقت گيرند، و كشورهاى ضعيف و عقب افتاده را تحت سلطه و اسارت خود درآورند لذا به اسم آزادى، عمران و آبادى، دفاع از استقلال و تماميت ارضى كشورها، و به عناوين فريبنده ديگر، هر روز در گوشهاى از جهان آتش جنگ را شعلهور ساخته، ميليونها تُن بمب آتشزا بر سر ملتهاى بىپناه فرو مىريزند. اين دعوا به حسب منطق اهل دنيا، با آن مغزهاى آلوده، صحيح و به جا مىنمايد ليكن اختلاف شما طبق منطق آنان نيز جا ندارد. اگر بپرسند چرا دعوا داريد، مىگويند فلان مملكت را مىخواهيم بگيريم، سرمايه و منافع فلان كشور بايد از آن ما باشد. ولى اگر از شما سؤال شود براى چه اختلاف داريد، بر سر چه دعوا مىكنيد، چه جواب خواهيد گفت؟ شما از دنيا چه بهرهاى داريد كه بر سر آن دعوا داشته باشيد؟ درآمد ماهيانه شما، كه آقايان به اسم «شهريه» به شما مىدهند، از پول سيگار ديگران در هر ماه كمتر مىباشد من در روزنامه يا مجلهاى - كه درست يادم نيست - ديدم بودجهاى كه «واتيكان» براى يك كشيش در واشنگتن مىفرستد، يك قلم بسيار درشتى است. حساب كردم ديدم از تمام بودجههايى كه حوزههاى شيعه دارند بيشتر مىباشد آيا شما با اين زندگى و وضعى كه داريد
جهاداكبر ص : 30
صحيح است با هم اختلاف و دوييت داشته باشيد و در مقابل هم جبهه بگيريد؟ ريشه تمام اختلافاتى كه فاقد هدف مشخص و مقدسى باشد به حب دنيا برمىگردد. و اگر در ميان شما هم چنين اختلافاتى وجود دارد، براى آن است كه حب دنيا را از دل بيرون نكردهايد. و از آنجا كه منافع دنيا محدود مىباشد، هر يك براى به دست آوردن آن با ديگرى به رقابت برمىخيزد. شما خواهان فلان مقاميد، ديگرى نيز همان مقام را مىخواهد، قهرا منجر به حسادت و برخورد مىگردد. ليكن مردان خدا، كه حب دنيا را از دل بيرون كردهاند، هدفى جز خدا ندارند، هيچ گاه با هم برخورد نداشته چنين مصايب و مفاسدى به بار نمىآورند. اگر تمام پيامبران الهى امروز در يك شهر گرد آيند، هرگز با هم دوييت و اختلاف نخواهند داشت زيرا هدف و مقصد يكى است دلها همه متوجه به حق تعالى بوده از حب دنيا خالى است.
اگر اعمال و كردار شما، وضع زندگى و سلوك شما، اين طور باشد كه اكنون مشاهده مىشود، بترسيد از اينكه خداى نخواسته از دنيا برويد و شيعه على بن ابى طالب (ع) نباشيد بترسيد از اينكه موفق به توبه نگرديد، و از شفاعت آن حضرت بىنصيب بمانيد. پيش از آنكه فرصت از دست برود چاره بينديشيد. از اين اختلافات مبتذل و رسوا دست برداريد. اين جبههگيريها و دوييتها غلط است. مگر شما اهل دو ملت هستيد؟ مگر مذهب شما شعب مختلف دارد؟ چرا متنبه نمىشويد؟ چرا با يكديگر صفا و صداقت و برادرى نداريد؟ آخر چرا؟ اين اختلافات خطرناك است مفاسد جبران ناپذيرى بر آن مترتب مىگردد: حوزهها را ساقط مىگرداند شما را در جامعه ضايع و بىآبرو
جهاداكبر ص : 31
مىسازد. اين دستهبنديها فقط به زيان شما تمام نمىشود، تنها براى شما آبرو ريزى بار نمىآورد، بلكه به ضرر آبرو و حيثيت يك جامعه، يك ملت، و به زيان اسلام تمام مىگردد. اختلافات شما اگر مفاسدى بر آن مترتب شود، گناهى نابخشودنى و در پيشگاه خداوند تبارك و تعالى از بسيارى معاصى اعظم است، براى اينكه جامعه را فاسد كرده راه را براى نفوذ و سلطه دشمن هموار مىسازد. شايد دستهاى مرموزى براى برهم زدن حوزههاى علميه نفاق و اختلاف ايجاد كند و به وسايط مختلف تخم نفاق و شقاق بپاشد، افكار را مسموم و اذهان را مشوب كرده، «تكليف شرعى» درست كند و با اين تكليفهاى شرعى در حوزهها فساد برپا نمايد، تا بدين وسيله افرادى كه براى آتيه اسلام مفيدند ساقط گردند و نتوانند در آينده به اسلام و جامعه اسلامى خدمت كنند. لازم است آگاه و هوشيار باشيد. خود را بازى ندهيد كه تكليف شرعى من چنين اقتضا مىكند، وظيفه شرعى من چنين و چنان است. گاهى شيطان براى انسان تكاليف و وظايفى تعيين مىنمايد گاهى هواها و خواستههاى نفسانى به اسم وظيفه شرعى انسان را به كارهايى وا مىدارد. اين وظيفه شرعى نيست كه كسى نسبت به مسلمانى اهانت كند از برادر دينى بدگويى نمايد. اين حب دنيا و حب نفس است اين تلقينات شيطان است كه انسان را به اين روز سياه مىنشاند اين تخاصم تخاصم اهل نار است:انّ ذلك لحقّ تخاصم اهل النّار.«»در جهنم نزاع و خصومت وجود دارد اهل جهنم نزاع و دعوا مىكنند، به هم پنجه مىزنند. اگر شما بر سر دنيا دعوا داريد، بدانيد كه براى خود جهنم تهيه مىكنيد و رو به جهنم مىرويد. امور اخروى دعوا ندارد. اهل آخرت با هم در صلح و صفا هستند قلبهايشان مملو از
جهاداكبر ص : 32
محبت خدا و بندگان خداست. محبت به خدا موجب محبت به كسانى است كه به خدا ايمان دارند محبت بندگان خدا همان ظل محبت خداوند است سايه محبت اللّه مىباشد.
شما با دست خويش آتش روشن نكنيد آتش جهنم را شعلهور نسازيد جهنم با اعمال و كردار زشت انسان روشن مىگردد اين اعمال بشر چموش است كه آتش افروزى مىكند. فرمود:جُزنا و هي خامِدَةٌ«»
(از جهنم گذشتيم در حالى كه خاموش بود) اگر بشر با اعمال و كردار خويش آتش نيفروزد، جهنم خاموش است. باطن اين طبيعت جهنم است اقبال به طبيعت اقبال به جهنم است. وقتى انسان از اين جهان به جهان ديگر رخت بربندد و پردهها پس برود، مىفهمد كهذلِكَ بِما قَدَّمَتْ ايْديكُمْ 3: 182.«»وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرا 18: 48«»تمام اعمالى كه در اين دنيا از انسان سر مىزند در آن جهان ديده مىشود در برابر وى مجسم مىگردد:فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْرا يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّا يَرَهُ 99: 7 - 8.«» تمام اعمال و كردار و گفتار انسان در جهان ديگر منعكس مىگردد. گويى از زندگى ما فيلمبردارى مىشود و در
جهاداكبر ص : 33
آن جهان نشان داده خواهد شد و قابل انكار نخواهد بود. همه اعمال و حركات ما را، علاوه بر شهادت اعضا و جوارح، به ما نشان خواهند داد:
قالُوا انْطَقَنَا اللَّه الَّذى انْطَقَ كُلَّ شَيءٍ 41: 21.«» در مقابل خداوند كه همه چيز را ناطق و گويا قرار داده نمىتوانيد اعمال زشت خود را انكار كنيد و پنهان نماييد.
كمى فكر كنيد دور انديش باشيد عواقب امور را بسنجيد عقبههاى خطرناكى كه داريد به ياد آوريد از فشار قبر، عالم برزخ، مشكلات و شدايدى كه به دنبال آن است غفلت نكنيد. اقلا جهنم را باور داشته باشيد. اگر انسان واقعا اين عقبات خطرناك را باور داشته باشد، روش خود را در زندگى عوض مىكند. شما اگر ايمان و يقين به اين امور داشته باشيد، اين گونه رها و آزاد نخواهيد زيست قلم، قدم، و زبان خود را حفظ نموده براى اصلاح و تهذيب نفس خود كوشش خواهيد كرد.
|