يقين و اقل مراتب آن فصل:
مقابل اين دو صفت رذيله، يعنى: جهل مركب و حيرت، يقين است و اقل مراتب آن اعتقاد ثابت جازم مطابق واقع است. پس اعتقادى كه مطابق واقع نباشد از افراد يقين نيست، اگر چه صاحب آن جزم داشته باشد به اينكه مطابق واقع است، بلكه جهل مركب خواهد بود. پس چنان كه دانستى يقين، ضد حيرت و شك است از آن راه
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 112
كه جزم در آن معتبر است. و مقابل جهل مركب است، چون موافقت با واقع در آن لازم است. و مورد يقين و متعلق آن، يا از لوازم و اجزاى ايمان است مانند: وجود واجب - سبحانه - و صفات كماليه او و مباحث متعلقه به نبوّت و امامت و احوال نشأه آخرت. يا آن را مدخليتى در ايمان نيست چون: حقايق امورى كه ايمان بدون آنها تمام و جاهل به آنها از اهل اسلام است.
و چنانكه اشاره شد مطلق علم و يقين خواه در امورى كه متعلقه به دين باشد يا غير دين، شخص نفس انسانى را كمال، و شاهد روح را حسن و جمال است، و وصول به سعادات را باعث و دخول در خيل مجردات را «مورث»«» است.
بلى يقين در مباحث الهيّه و مطالب دينيّه در تحصيل سعادات اخرويّه، اكمل، و در تكميل نفوس انسانيه «ادخل»«» است، زيرا كه ايمان موقوف بدان، بلكه اصل آن و عين آن است، و ساير علوم شاخ و برگ آن، و رستگارى در آخرت بدون آن غير حاصل، و فاقد آن در حزب كفار داخل است. و بالجمله شكى نيست كه مرتبه يقين اشرف فضايل، و افضل كمالات، و اهمّ اخلاق، و اعظم صفات است. كيمياى سعادت و معراج كرامت است. «اكسير اكبر»«» و «كبريت احمر»«» است. تشريفى است كه قامت قابليت هر كس بدان آراسته شد محرم خلوتخانه انس گرديد. و افسرى است كه تارك هر بنده به آن پيراسته شد قدم در حرم قدس نهاد.
و به اين سبب سيّد رسل - صلّى اللّه عليه و آله و سلم - فرمودند كه: «هر كه به او عطا كرده شد نصيب او از يقين و صبر، چه باك او را از آنچه فوت شود او را از روزه روز و عبادت شب».«» و فرمودند:«اليقين الايمان كله»
يعنى: «همه ايمان يقين است».«» و نيز از آن حضرت مروى است كه: «هيچ آدمى نيست مگر اينكه از براى او گناهان بسيار است و ليكن هر كه عقل او تام و يقين او كامل باشد گناهان ضرر نمى‏رساند، زيرا كه هر گاه گناهى كند پشيمان مى‏شود و استغفار مى‏كند گناهان او آمرزيده مى‏شود و فضيلتى از براى او باقى مى‏ماند كه او را داخل بهشت مى‏كنند».«»
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 113
و حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - فرمودند كه: «عمل اندك با دوام و يقين، بهتر است در نزد خدا از عمل بسيار بدون يقين».«» و بسا باشد كه شيطان در مقام فريب انسان بر آيد و او را در نزد خود صاحب يقين وانمايد و چنان داند كه در عقايد از براى او يقين حاصل، و به آن مرتبه عظمى و اصل است. و حال اينكه نه چنين است، بلكه از براى صاحب يقين علاماتى چند است كه رسيدن به مرتبه يقين از آنها شناخته مى‏شود: