فصل پنجم: حكمت در مقابل جربزه و جهل‏
اما ضد اين دو جنس كه حد اعتدال آنها بوده باشد: پس دانستى كه آن حكمت است، كه عبارت است از علم به حقايق اشياء. و شكى نيست كه صفت علم، افضل اوصاف كمال، و اشرف «نعوت»«» جمال از براى نفس انسانى است، بلكه بالاترين صفات ربوبيت است و به واسطه علم، انسان به شرف جوار رب العالمين مى‏رسد، و به سبب آن داخل عالم ملائكه مقرّبين مى‏شود، حيات ابدى از براى انسان از آن است و سعادت سرمدى از براى اين نوع، به توسط آن عقليه و نقليه متطابق، و جميع اهل ملل و اديان متفق‏اند بر اينكه بدون معرفت و علم محرم حرم انس پروردگار نتوان شد، و قدم بر بساط قرب حضرت آفريدگار نتوان نهاد و در حكمت حقه ثابت و مبين است كه علم و تجرد [1] را دست در گردن يكديگر است. هر قدر كه نفس را صفت علم زياد مى‏شود تجرد آن نيز زياد مى‏گردد. و شبهه‏اى نيست كه مرتبه تجرّد بالاترين مرتبه‏اى است كه از براى انسان متصور است، زيرا كه به واسطه تجرّد، شباهت اهل «عالم ملكوت»، و
__________________________________________________
[1] «تجرّد»، يعنى خود را از علائق و وابستگى‏هاى دنيوى دور كردن، و براى مشاهده حقائق و حق آماده شدن، است. و به معناى خالى كردن قلب و سرّ سالك از ما سوى اللّه به حكم«فاخلع نعليك،»و به معناى بريدن از دو جهان و جميع تعيّنات و فانى شدن در حق، مى‏باشد. رك: فرهنگ معارف اسلامى، ج 1، ص 484، و شرح منازل السائرين كاشانى، ص 259.
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 92
موافقت با سكّان قدس «عالم جبروت» [1] به هم مى‏رساند.
و از جمله علوم معرفت خداوند - سبحانه و تعالى - است، كه سبب ايجاد عالم «علوى» و «سفلى» است. همچنان كه در «حديث قدسى» [2] وارد است كه:«كنت كنزا مخفيا فاحببت ان اعرف، فخلقت الخلق لكى اعرف» [3]
يعنى: «گنجى بودم پنهان، خواستم كه شناخته شوم، پس مخلوقات را خلق كردم تا مرا بشناسند».
علاوه بر اينكه علم، خود في نفسه لذيذ و محبوب و مرغوب و مطلوب است، لذت و ابتهاجى كه از براى اهل معرفت حاصل است هرگز از براى غير ايشان ميسّر نيست، و سرور و انبساطى كه از فهميدن مسأله‏اى از مسائل علميه هم مى‏رسد از هيچ يك از لذات جسميه حاصل نمى‏شود.
و از جمله فوائد علم در دنيا، عزت و اعتبار در نزد اخيار و اشرار، و شرف و احترام در نزد جميع طوايف انام است. حكم علما در نزد پادشاهان ذوى الاقتدار، مطاع، و اقوال ايشان در پيش سلاطين كامكار لازم الاتباع. و حكيم مطلق - جل شانه - به حكمت كامله خود «طباع»«» جميع خاص و عام را «مجبول» [4] فرموده است بر تعظيم اهل علم و احترام ايشان و اطاعت و انقيادشان، بلكه ساير حيوانات از بهايم و سباع كه مطيع انسان و مسخر در تحت قدرت ايشان‏اند نيست مگر به آنچه مخصوص به آن است از قوه ادراك و تميز. و اگر به ديده تحقيق نظر كنى و از احوال افراد مردم تفحص نمائى مى‏بينى كه هر كه بر ديگرى تفوّق و زيادتى دارد خواه در جاه و منصب و خواه در مال و دولت يا غير اين‏ها، سبب اختصاص او به زيادتى ادراك و تميزى است كه در اوست‏
__________________________________________________
[1] «جبروت»، عبارت از عالم عقول است كه مجرد از ماده و صورت و مدت است و بالاتر از عالم ملكوت است كه مجرد از ماده و مدت است نه مجرد از صورت. ابو طالب مكى، عالم جبروت را عالم اسماء. و صفات الهيه مى‏داند.
جبروت است جلوه‏گاه صفات ملكوت از فعال حق مرآت‏فرهنگ معارف اسلامى، ج 1، ص 630. (و جهت آگاهى بيشتر به كتاب انسان كامل، ص 157 مراجعه شود).
[2] «حديث قدسى» آن است كه معنا و مفهوم آن از طرف خداوند متعال بر پيامبر الهام مى‏شود و او با لفظ و عبارت خودش آن را بيان مى‏كند، بر خلاف قرآن، كه هم لفظ و هم معنا از طرف خداوند است. (كشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، ص 280. و لغت نامه دهخدا، ماده «حديث»).
[3] آنچه در كتب روائى تفحص نموديم مدرك اين حديث را نيافتيم ولى در كتب فلسفى - عرفانى مانند:
تمهيد القواعد ابن تركه، ص 138. و مفاتيح الغيب ملا صدرا، ص 293 و... اين حديث به چشم مى‏خورد.
و در پاورقى احقاق الحق، ج 1، ص 431، از علماى اهل سنت مانند ابن تيميّه، ابن حجر، سيوطى و... نقل كرده كه: اين حديث از كلام حضرت رسول اكرم (ص) نبوده و هيچگونه سند صحيح و ضعيف براى آن نيافته‏اند و اين روايت در كلمات صوفيّه زياد وارد شده و بر اين حديث اعتماد نموده و اصول خود را بر اين بنا نموده‏اند.
[4] خلق كرده و آفريده. يعنى: تعظيم اهل علم و... يك امر فطرى و طبيعى است كه خداوند در سرشت همگان قرار داده است.
راج‏السعادة ج : 2 ص : 93
اگر چه از بابت مكر و حيله و شيطنت و خدعه باشد.