فصل هفتم: آداب و شرايط امام جماعت
كسى كه امام جماعت باشد و قومى به او اقتدا كنند سزاوار آن است كه: از ميان ايشان به صفاى قلب و اقبال به نماز و خضوع و خشوع و ساير شرايط باطنيّه ممتاز باشد، زيرا او «قدوه»«» ايشان و نفوس آن جماعت را جانب خدا جذب مىكند. و چه بسيار قبيح است كه: دل او غافل، يا در وادى فكر باطل بوده باشد، و بعضى از مأمومين او حاضر القلب، با دل خاشع، و بدن خاضع، مشغول نماز باشند.
و از اين شنيعتر آنكه: دل او ملتفت به كسانى كه در عقب او هستند از مردمى كه نه نفع مىتوانند رسانيد و نه ضرر، بيشتر باشد از التفات به جانب حضرت مالك الملكى كه به محض اراده او ملك و ملكوت و عوالم علويّه و سفليّه موجود شدهاند. و آيا چنين شخصى از حضرت علام الغيوب حيا نمىكند كه خود را مقتداى امّت سيّد پيغمبران مىكند؟ و در جاى رسول خدا و خلفاى راشدين او مىايستد و نيابت ايشان را مىكند؟
معراجالسعادة ج : 2 ص : 866
و حال اينكه دل او از مشتى عوام ضعيف النّفس، كه در عقب او هستند متأثّر مىشود زياده از آنچه از عظمت و جلال خدا متأثّر مىگردد. و آيا خجالت نمىكشد از خدا و پيغمبر او كه حال او به بسيارى مأمومين و كمى ايشان مختلف مىگردد؟ پس هر كه خواهد امامت جماعت كند اگر نفس او به اين صفات خبيثه ملوّث نباشد امامت كند و الا ترك كند و خود را هلاك نسازد.
و علامت بر آن، اين است كه: امامت خود و غير خود از امثال خود نزد او مساوى باشد و از هيچ يك از امام بودن و مأموم بودن مضايقه نداشته باشد. و بايد محرّك او و باعث امامت او محض قربت و اميد ثواب باشد. پس اگر در بعضى از زاويههاى دل او اثرى از حبّ جاه و شهرت و حصول مرتبه در دلهاى مردم يا تحصيل چيزى كه باعث انتظام معاش و گذران او باشد پس واى از براى او كه خود را به هلاكت افكند. و بايد كسى كه به نماز جمعه يا عيد حاضر مىشود متذكّر اين گردد كه: اين روزها از ايّام شريفه و عيدهاى مباركه اى است كه خداى - تعالى - آنها را مخصوص اين امّت مرحومه گردانيده است و آنها را اوقات عبادت ايشان كرده تا به واسطه آن به درجه قرب فايز گردند و از عذاب و غضب او دور شوند. پس اهتمام به عبادات مخصوصه اين روزها كند. و مستعدّ خدمت الهى گردد. و آداب ظاهريّه را كه در اين روزهاى مبارك ترغيب به آنها شده از پاكيزگى و بوى خوش به كار بردن و سرتراشيدن و ناخن چيدن و شارب گرفتن و امثال اينها به جا آورد. و چون مشاهده كسوف يا خسوف يا زلزله و امثال اينها را كند سزاوار اين است كه: به فكر احوال آخرت و زلزلههاى آن روز پر وحشت و ظلمت صحراى قيامت و گرفتن ماه و خورشيد آن روز افتد، پس پناه به خدا برد.
و در احاديث وارد شده است كه: «خوف و وحشت در وقت حصول اين آيات، از شعار شيعيان و اهل ايمان است».«»
|