فصل: ثمراتى كه بر صبر مترتّب مى‏شود
چنان كه مذكور شد مرتبه صبر بر بلايا و محن از مراتب رفيعه و درجات منيعه است.
و صبر، منزلى است از منازل دين، و مقامى است از مقامات موحّدين. و به واسطه آن، بنده در سلك مقرّبان بارگاه احديّت داخل، و به جوار حضرت احديّت واصل مى‏گردد.
و تا كسى صبر را شعار خود نسازد به مراتب ارجمند فايز نگردد. و تا آدمى جرعه بلا را لا أبالي وار سر نكشد قطره‏اى از جام محبّت نچشد.
ناز پرورد تنعّم نبرد راه به دوست عاشقى شيوه رندان بلاكش باشدصبر، بنده را به درجات بلند و مقامات ارجمند مى‏رساند. و او را بر مسند عزّت، و تخت سعادت مى‏نشاند.
صبر تلخ آمد و ليكن عاقبت ميوه شيرين دهد پر منفعت‏و خداوند عالم - جلّ شأنه - بيشتر خيرات را نسبت به صبر داده است. و اكثر درجات بهشت را به آن متعلّق فرموده. و آن را در هفتاد و چند موضع از كتاب خود ذكر فرموده. و اوصاف بسيار از براى صابرين ثابت كرده. و از براى ايشان صلوات و
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 821
رحمت و هدايت را قرار داده. و مژده بودن خود را با ايشان به ايشان رسانيد. چنان كه فرموده:
«وَ اصْبِرُوا انَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ 8: 46». يعنى: «صبر كنيد كه خدا با صبر كنندگان است».«» و اجر ايشان را بى‏حساب قرارداده چنانكه مذكور شد.
و حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - فرمود: «صبر، نصف ايمان است».«» و فرمود: «هر كه برسد به حظّى از يقين و صبر، باك نداشته باشد از آنچه فوت شود از بيدارى شبها و روزه روزها. و اكثر شما صبر كنيد بر آنچه بر آن هستيد از فقر و بى‏چيزى، دوست‏تر دارم از اينكه هر مردى از شما، مقابل جميع عمل شما را بياورد.
و ليكن مى‏ترسم كه بعد از من دنيا بر شما گشوده شود تا اينكه شما انكار بعضى ديگر را كنيد، و در آن وقت، اهل آسمان‏ها انكار بر شما نمايند. پس هر كه در راه خدا صبر كند به تمام ثواب خود ظفر يافته است».«» و نيز از آن حضرت مروى است كه: «خداى - تعالى - فرمود: هرگاه يكى از بندگان خود را به مرضى مبتلا سازم پس او صبر كند و شكايت خود را به عيادت كنندگان نكند بدل مى‏سازم گوشت او را به گوشتى بهتر از آنكه داشت. و خون او را به خونى بهتر از آنكه از براى او بود. پس اگر او را شفا دادم شفا مى‏دهم در حالى كه هيچ گناهى از براى او نباشد. و اگر او را ميرانيدم به سوى رحمت خود مى‏برم».«» و فرمود كه: «از جمله بزرگ داشتن خدا و شناختن حقّ او آن است كه: درد خود را شكايت نكنى. و مصيبت خود را ذكر ننمايى».«»
دل را اگر ز درد به جان آورد كسى بهتر كه درد دل به زبان آورد كسى‏حضرت داود - عليه السّلام - مناجات كرد كه: «پروردگارا چيست جزاى آنكه صبر بر مصائب نمايد به جهت خشنودى تو؟ خطاب رسيد كه: او را جامه أمان در پوشانم و هرگز آن جامه را از او نستانم».«» و نيز آن حضرت فرمود كه: «صبر، گنجى است از گنجهاى بهشت».«» و فرمود: «بالاترين اعمال، چيزى است كه: بر نفسها دشوار باشد».«»
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 822
و فرمود: «نسبت صبر به ايمان، مثل نسبت سر است به بدن. و كسى را كه سر نباشد بدن نيست، و همچنين كسى را كه صبر نيست ايمان نيست».«» مروى است كه: «روزى آن حضرت بر طايفه انصار وارد شد پس فرمود: «آيا شما مؤمنانيد؟ همه ساكت شدند. مردى گفت: بلى يا رسول اللّه. حضرت فرمود كه: چيست علامت ايمان شما؟ گفتند كه: در حالت نعمت، شكر خدا را به جا مى‏آوريم و در هنگام بلا و مصيبت صبر پيشه مى‏سازيم. و آنچه قضاى پروردگار است به آن راضى هستيم.
حضرت فرمود: به خداى كعبه قسم كه مؤمنان هستيد».«» و نيز از آن سرور مروى است كه: «هيچ بنده‏اى هرگز جرعه‏اى ننوشيد كه دوست‏تر باشد نزد خدا از جرعه غيط و غضبى كه آن را فرو برد و به حلم بدل نمايد. و جرعه مصيبتى كه به او برسد در آن صبر كند. و هيچ قطره خونى بر زمين نريخت كه در نزد خدا دوست‏تر باشد از قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود. و قطره اشكى كه در سياهى شب از چشم بنده بريزد. و در هنگامى كه در سجده باشد و به غير از خدا ديگرى او را نبيند. و هيچ بنده گامى برنداشت كه دوست‏تر باشد نزد خدا از گامى كه كسى براى نماز فريضه بردارد. و گامى كه به آن صله رحم به جا آورد».«» و حضرت عيسى به حواريّين فرمود: «به درستى كه شما نمى‏رسيد به آنچه دوست داريد مگر به اينكه صبر كنيد بر آنچه آن را كراهت داريد».«» و حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - فرمود كه: «هيچ بنده مؤمنى نيست كه:
مصيبتى به او برسد پس بگويد همچنان كه خدا آن را فرموده است كه:
«الَّذينَ اذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا انَّا لِلَّهِ وَ انَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ 2: 156.«» اللّهم أجرنى في مصيبتى و اعقبنى خيرا منها» مگر اينكه: خدا أجر مصيبت به او مى‏دهد. و بهتر از آنچه از او فوت شده عوض به او كرامت مى‏فرمايد».«» و نيز از آن حضرت مروى است كه: «خداى - عزّ و جلّ - فرمود كه: هرگاه متوجّه سازم به بنده خود مصيبتى و بلايى در بدن او يا مال او يا فرزند او پس او صبر جميل نمايد، من از او شرم مى‏كنم كه در روز قيامت ترازويى به جهت او نصب بكنم، يا نامه عمل او را بگشايم».«»
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 823
و همچنين آن حضرت فرمود كه: «صبر به سه قسم است:
صبر در وقت مصيبت. و صبر بر مشقت عبادت. و صبر كردن از معصيت.
پس هر كه بر مصيبتى صبر كند خداوند - احد - سيصد درجه از براى او مى‏نويسد، كه از هر درجه تا درجه ديگر مثل آسمان باشد.
و هر كه صبر كند بر طاعت، خداى - تعالى - ششصد درجه از براى او مى‏نويسد كه:
ما بين هر درجه تا درجه ديگرى به قدرى باشد كه از شكمهاى زمين تا عرش إلهى است.
و هر كه صبر كند و خود را نگاهدارد از معصيتى، خداى - تعالى - از براى او نهصد درجه مى‏نويسد كه فاصله ميان هر درجه به قدر فاصله ميان شكم زمين تا منتهاى عرش الهى بوده باشد».«» و نيز آن حضرت فرمود كه: «زود باشد بر مردمان، زمانى بيايد كه كسى به پادشاهى نرسد مگر به كشتن و ستم كردن. و به غنا و ثروت نرسد مگر به بخل و غصب مال. و دوستى مردم حاصل نشود مگر به بيرون آمدن از دين و متابعت هوا و هوس. پس هر كه آن زمان را دريابد پس صبر كند بر فقر، با وجود آنكه قادر باشد بر تحصيل مال. و صبر كند بر دشمنى مردم، با وجود آنكه تواند بر وجه غير صحيح تحصيل محبّت ايشان كند. و صبر كند بر ذلّت، با وجود اينكه به هر نوع باشد تواند عزّت را كسب كند. خداى - تعالى - به او كرامت مى‏فرمايد ثواب پنجاه صدّيق از كسانى كه تصديق مرا نموده‏اند».«» و از حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - مروى است كه: «چون بنده مؤمن داخل قبر شود نمازهاى او بر طرف راست اوست. و زكوة بر طرف چپ. و عمل نيك او سايه بر او مى‏افكند. و صبر، در كنارى قرار مى‏گيرد. و چون دو ملكى كه موكّل سؤال‏اند بر او داخل مى‏شوند، صبر، به نماز و زكوة و عمل بد او مى‏گويد: متوجّه صاحب خود باشيد و او را دريابيد. پس اگر شما عاجز شويد من او را دريابم».«» و فرمود كه: «چون روز قيامت شود طايفه‏اى از مردم برخيزند و حلقه بر در بهشت زنند. به ايشان گفته شود كه: شما كيستيد؟ گويند: ما اهل صبريم. خطاب رسد كه:
بر چه صبر كرديد؟ گويند: صبر مى‏كرديم بر طاعت خدا. و كناره مى‏كرديم از معصيت خدا. پس حقّ - سبحانه و تعالى - فرمايد: راست گفتند، ايشان را داخل بهشت كنيد».«» و نيز آن حضرت فرمود كه: «هر يك از مؤمنين كه به بلايى مبتلا مى‏شوند بر آن صبر
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 824
كند، از براى او مثل اجر هزار شهيد خواهد بود».«» و فرمود كه: «حقّ - تعالى - جمعى را نعمت عطا فرمود پس شكر آن را نكردند آن نعمت بر ايشان و بال شد. و جمعى را مبتلا به مصائب و بلاها ساخت پس صبر كردند و آن مصيبت از براى ايشان نعمت گرديد».«» و فرمود كه: «هر كه مهيّا نساخت صبر را از براى حوادث روزگار، عاجز و پريشان مى‏گردد».«» و همچنين آن حضرت فرمود كه: «هر كه صبر كرد، صبر او در زمانى اندك است. و هر كه جزع نمود جزع او نيز در زمانى كم است. - يعنى: هر دو به زودى سر مى‏آيند - پس بر تو باد صبر در جميع امور، به درستى كه: خداى - تعالى - محمّد - صلّى اللّه عليه و آله - را مبعوث كرد، پس امر فرمود او را به صبر و مدارا و به او فرمود: «و اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هِجْرا جَميلا 73: 10».«» و حضرت امام موسى كاظم - عليه السّلام - به بعضى از اصحاب خود فرمود كه: «اگر صبر كنى صرفه مى‏برى. و اگر صبر نكنى خدا مقدّرات خود خواهد كرد خواه تو راضى باشى يا نه».«» و اخبار و احاديث در فضيلت صبر، بى‏حدّ و نهايت است. و به اين جهت بود كه زمره انبياء مرسلين و أولياء مقرّبين و مشايخ و أكابر دين پيوسته جرعه مصيبت و بلا را مى‏كشيدند و بر آنها صبر مى‏نمودند. و طالب بلا بودند كه بر آن صبر نمايند.
حتّى اينكه: «يكى از بزرگان را پسرى مريض شد، به نزد وى آمد و گفت: اى فرزند اگر بميرى و در ترازوى اعمال من باشى دوست‏تر دارم كه من در ترازوى اعمال تو باشم. - يعنى: من بر مصيبت تو صبر كنم دوست‏تر دارم كه تو بر مصيبت من صبر كنى -.
گفت: اى پدر آنچنان كه تو مى‏خواهى باشم در نزد من محبوب‏تر است از اينكه خود مى‏خواهم باشم».