معراج‏السعادة ج : 2 ص : 817
فصل: صبر در حال رفاهيّت و نعمت‏
بدان كه: همچنان كه صبر در بلايا و مصيبت است، همچنين رفاهيّت و نعمت نيز محتاج به صبر است.
و بيان اين مطلب آنكه: هر چه از براى بنده در دنيا حاصل مى‏شود يا موافق خواهش و طبع او هست، يا نيست، بلكه كراهت از آن دارد. و در حال فوز به سعادات، به صبر موقوف است زيرا در حالت رفاهيّت و حصول آنچه موافق خواهش است مثل صحّت و وسعت اموال و رسيدن به جاه و مال و كثرت قبيله و عيال، هرگاه صبر و خوددارى نكند و خود را ضبط نتواند نمود از فرو رفتن در آنها و مغرور شدن به آنها طاغى و ياغى مى‏شود و سركشى آغاز مى‏نمايد.
چنانكه خداى - تعالى - مى‏فرمايد: «كَلا إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‏ أَنْ رَاهُ اسْتَغْنى 96: 6 - 7». يعنى:
«انسان چون خود را مستغنى ديد طغيان مى‏ورزد».«» و از اين جهت است كه: يكى از بزرگان دين گفته: «مؤمن، بر بلا صبر مى‏كند، امّا صبر نمى‏كند بر حال عافيت مگر بنده صدّيق».«» و از اين جهت بود كه چون دنيا وسعت به هم رسانيد بر صحابه پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - و از تنگى معاش بيرون آمدند گفتند كه: خدا امتحان كرد ما را به رنج و محنت بر آن صبر كرديم. و امتحان كرد به فتنه رفاهيّت پس قدرت بر صبر آن نداريم».«» و از اين راه خداى - تعالى - فرمود: «يا ايُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ امْوالُكُمْ وَ اولادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّه 63: 9». يعنى: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد مشغول نسازد شما را مالهاى شما و فرزندان شما از ياد خدا».«» و فرمود: «انَّ مِنْ ازْواجِكُمْ وَ اولادِكُمْ عَدُوّا لَكُمْ 64: 14». يعنى: «به درستى كه از زنان و فرزندان شما هستند كه دشمنند با شما».«» و معنى صبر بر متاع دنيا در حال وسعت و رفاهيّت آن است كه: به آنها مطمئن نشود، و خاطر جمع نگردد. و بداند كه: آنها در نزد او به عنوان عاريه است و به زودى از او پس گرفته خواهد شد. پس غرق تنعّم و تلذّذ نگردد. و بر كسانى از مؤمنين كه آنها
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 818
را ندارند تكبّر و تفاخر نكند. و حقوق خدايى را از مال خود صرف نمايد به مصارف آنها. و حقّ الهى را از بدن خود بإعانت مخلوقين به جا آورد. و از منصب و جاه خود به اعانت مظلومين أدا كند. و همچنين در ساير نعمتهاى إلهيّه.
و سرّ در اينكه صبر در اين حال، دشوارتر است از صبر بر بلا، آن است كه: اين صبر با وجود قدرت و اختيار متحقّق مى‏شود و ليكن در بلا و مصيبت، اختيارى نيست. و چاره‏اى بجز صبر ندارد.
و از اين روست كه: گرسنه و صبر بر گرسنگى در وقتى كه طعام حاضر نباشد آسان‏تر است از صبر نمودن با وجود حضور طعام.
و امّا امورى كه موافق خواهش و طبع نيست بر سه قسم است:
اوّل: امورى كه به اختيار بنده و قدرت او است، مثل: طاعت و معصيت.
امّا صبر بر طاعت و عبادت: از آن راه دشوار است كه: طبع آدمى طالب قهر و غلبه و برترى است و بندگى و ذلّت بر او مشكل است و با وجود اين، بعضى را از جهت كسالت راغب نيست. و بعضى ديگر را از راه بخل بر او گران است. و بعضى به هر دو جهت.
پس هيچ عبادتى خالى از راه مشقّتى نيست. و از اين جهت محتاج به صبر است. و با وجود اين، صحّت عبادت توقّف دارد بر حالاتى چند كه به آن سبب صعوبت و گرانى او بيشتر مى‏شود، زيرا پيش از عمل بايد سعى نمايد در خالص ساختن نيّت خود از براى خدا. و دور كردن آن از شوائب ريا در حال اشتغال به عمل. و بايد جهد بليغ به جا آورد در اينكه از ياد خدا غافل نشود. و حضور قلب را از دست ندهد. و به وظايف و آداب آن اخلال ننمايد.
و بعد از آن بايد متوجّه خود باشد كه: عجب به او راه نيابد. و به جهت خودنمايى در مقام اظهار آن برنيايد. و عمل خود را باطل نگرداند.
و امّا صبر بر معصيت: از آن راه صعوبت دارد كه: جميع آنها از چيزهايى است كه نفس به آنها خواهش دارد و راغب به آنها است. و از اين جهت است كه: صبر نمودن از معصيتهايى كه آدمى به آنها معتاد شده و الفت گرفته مشكل‏تر است. و الفت و عادت با خواهش نفس ضم [ضميمه و بهم، پيوسته‏] شده در اين وقت دو لشگر از لشگرهاى شيطان پشت به يكديگر مى‏دهند و به اين جهت غلبه بر ايشان مشكل مى‏گردد.
و هر معصيتى كه ارتكاب آن آسان‏تر است، صبر از آن، و ترك نمودن آن دشوارتر. و به اين جهت ترك معاصى زبان چون دروغ و غيبت و هرزه گويى بسيار مشكل است. بلكه صبر از آن را، از همه معاصى شديدتر شمرده‏اند. و به اين جهت تأكيد تمام وارد شده كه: هر كسى بايد سعى كند در حفظ زبان خود. و هر سخنى كه خواهد
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 819
بگويد ابتدا در آن تأمّل بكند تا مشتمل بر معصيتى نباشد. و چون در آن معصيتى بيند زبان خود را از آن نگاهدارد. و اگر زبان او به اطاعت او نباشد عزلت اختيار كند و از تكلّم با مردمان كناره گيرد تا زبان او به اطاعت او در آيد.
و چون معصيت دل به فكرهاى فاسده و وساوس بيهوده باطله بسيار از زبان آسان‏تر است، زيرا آن احتياج به ديگرى ندارد و به اين جهت ترك آن و صبر نمودن از آن در غايت اشكال است.
حتّى اينكه بعضى گفته‏اند كه: «ترك آن مقدور نيست مگر از براى كسى كه همه فكرهاى آن يك فكر گردد. و دل او را فكر خدا چنان فرو گيرد كه: ديگر به هيچ يادى نپردازد».
و بيشتر فكرهاى آدمى يا در امرى است كه: گذشته است و دسترسى به آن نيست، يا در امرى است كه: آينده است و نمى‏داند چه خواهد شد. و هر كدام كه باشد فكر باطل و تضييع روزگار است، زيرا مايه تحصيل سعادت، و كمال دل است. پس هرگاه لحظه‏اى دل، غافل شود از ياد خدا و فكر در معارف إلهيّه، آدمى مغبون و محروم است.
دوّم: در امورى كه حصول آنها مقدور آدمى نيست و ليكن قدرت بر مكافات آن دارد، مثل اذيّتى كه از ديگرى به او برسد. و مكروهى از آن نسبت به او صادر شود، زيرا آن اذيّت به اختيار خود به او نرسيده و ليكن قدرت بر مكافات و انتقام از اذيّت رساننده دارد. و صبر بر اين، آن است كه: ترك مكافات كند و از انتقام او در گذرد. و اين از مراتب عاليه صبر است. و از اين جهت خداى - تعالى - به پيغمبر خود خطاب فرمود كه:
«فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ 46: 35». يعنى: «صبر كن همچنان كه پيغمبران اولوا العزم صبر كردند».«» و فرمود: «فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ 50: 39». يعنى: «صبر كن بر آنچه مى‏گويند».«» و فرمود: «وَ انْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرينَ 16: 126».«» خلاصه معنى آنكه: «اگر انتقام كشيد و عقاب كنيد، مثل آنچه به شما كرده‏اند به جا آوريد. و اگر صبر كنيد و از انتقام بگذريد آن از براى اهل صبر بهتر است».«» و حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - فرمود كه: «تو صله به جا آور نسبت به كسى كه از تو قطع كند. و عطا كن به كسى كه تو را محروم مى‏سازد. و عفو كن از كسى كه تو را
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 820
ظلم مى‏كند».«» مروى است كه: «روزى حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - غنيمتى را ميان اصحاب خود قسمت مى‏فرمود، يكى از اعراب به مسلمين گفت كه: در اين قسمت، خدا را ملاحظه نكرد. و چون اين سخن به سمع همايون سيّد رسل - صلّى اللّه عليه و آله - رسيد گونه‏هاى مبارك او سرخ شد، پس فرمود: خدا رحمت كند برادرم موسى را كه بيش از اين اذيّت به او رسانيدند و او صبر كرد».«» سوّم: در امورى كه مطلقا اختيارى و قدرتى در آنها از براى بنده نيست مانند: بلاها و مصايب دنيويّه و حوادث دهريّه.
و صبر بر آنها بسيار شديد و گران، و تحمّل آنها صعوبت بى‏پايان دارد. و كسى را مرتبه صبر بر آنها حاصل نمى‏شود مگر اينكه سرمايه صدّيقين و مقرّبين با او باشد. و رسيدن به آن، موقوف بر معرفت كامل و يقين تامّ است.
و از اين جهت سيّد رسل - صلّى اللّه عليه و آله - فرمود كه: «خداوندا سؤال مى‏كنم از تو يقينى را كه بر من سهل و آسان كند جميع مصيبتهاى دنيويّه را».«»