فصل سوم: قواى چهارگانه سر منشأ نيكيها و بديها
از آنچه گذشت روشن شد كه: از براى انسان اگر چه قوى و جوارح بسيار است، و ليكن همه آنها به غير از چهار قهرمان، مطيع و فرمانبردارند، و ايشان را مدخليتى در تغيير و تبديل احوال مملكت نفس نيست، و آنچه منشأ اثر و باعث نيك و بد صفات، و خير و شر ملكات هستند از اين چهار قوه‏اند. پس همه اخلاق نيك و بد از اين چهار پديد آيد، و منشأ صفات خير و شر اين‏ها هستند.
و ليكن، خيرات و نيكيهاى قوه عاقله در حال تسلط و غلبه آن است، و بديها و شرور آن در حالت زبونى و عجز آن در تحت ساير قوا، و آن سه قوّه ديگر بر عكس اين‏اند، زيرا كه: آثار خير و نيكوئيهاى آنها در حالت ذلت و انكسار و عجز ايشان در نزد عقل است، و شرور و آفات ايشان در وقت غلبه و استيلاى آنها است بر عقل.