سبابى كه گناه صغيره را كبيره مىكنند
و مخفى نماند كه: هر گناه صغيره به سبب يكى از پنج چيز كبيره مىشود:
اوّل: اصرار بر آن كردن، يعنى مكرّر مرتكب آن شدن.
دوّم: حقير شمردن آن، زيرا هر گناهى را كه اندك شمارى نزد خدا عظيم مىشود.
و در حديث وارد است كه: «مؤمن هر گناهى را كه كرده آن را مانند كوهى مىبيند كه بر بالاى سر او باشد و ترسد كه بر او افتد. و منافق گناه را مثل مگسى بيند كه بر بينى او نشيند. پس آن را بپراند».«»
معراجالسعادة ج : 2 ص : 692
و از حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - مروى است كه: «بپرهيزيد از محقّرات از گناهان، كه آنها آمرزيده نشوند. عرض كردند كه: محقّرات گناه كداماند؟ فرمود كه: آن است كه مردى گناهى كند و بگويد خوشا به حال من اگر غير از اين گناهى نداشتم».«» سوّم: شاد شود به كردن آن و قدرت يافتن بر فعل آن. مثل اينكه: كسى مسلمانى را خجل سازد يا مغبون كند يا او را ايذايى برساند و بگويد: ديدى او را چگونه رسوا كردم يا خجل ساختم يا مغبون نمودم و به اين، دلشاد باشد. و چنين كسى مثل كسى است كه: دوايى به جهت دفع مرض او به او بدهند او آن را بريزد و شادى كند كه ديدى چگونه از خوردن آن فارغ شدم.
چهارم: گناهى را بكند و آن را بدون جهت شرعى اظهار كند در نزد كسى كه مطلع نيست.
پنجم: آن شخص گناهكار كسى باشد كه مردم به او اعتماد داشته باشند و پيروى آن كنند و او گناه صغيره كند كه مردم بر آن مطلع شوند و وقع آن گناه در نظر ايشان كم شود. مثل اينكه: شخص عالمى لباس ابريشم بپوشد يا مسخرگى كند، يا در مجمع معصيت بنشيند و امثال اينها.
|