فصل: اقسام و انواع ريا
بدان كه: ريا بر چند قسم است، زيرا كه: يا در اصل ايمان است، يا در عبادت است، يا در غير اين‏ها.
اما قسم اول: عبارت است از: اظهار شهادتين به زبان، با انكار در دل. و اين قسم كفر و نفاق است. و در ابتداى اسلام شيوع داشت و ليكن در امثال اين زمان كم يافت مى‏شود. بلى در اين زمان بسيار مى‏شود كه كسى در دل، معتقد به بعضى از ضروريات دين، مثل بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب و معاد جسمانى و بقاى تكليف نباشد ولى از خوف شمشير شريعت، اظهار آن نكند و اظهار اعتقاد نمايد. و اين نيز از جمله كفر و نفاق، و صاحب آن از دايره دين و اسلام خارج، و در آتش جهنم مخلد است. و صاحب كفر و نفاق، خواه از قبيل اول باشد يا ثانى، از كافر آشكار بدتر است، زيرا آن، جمع ميان نفاق و كفر هر دو كرده است.
و اما قسم دوم: كه ريا در عبادات باشد بر چند نوع است:
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 617
اول آنكه: با وجود آنكه اعتقاد به خدا - جلّ جلاله - و پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - داشته باشد در اصل عبادات واجبه خود ريا كند، مثل اينكه: در خلوت، تارك الصّلوة و تارك الصّوم و تارك الزّكوة باشد و چون در حضور مردم اتفاق افتد نماز بخواند. و اگر در ماه مبارك رمضان صبح تا شام در مجمعى بايدش بود روزه بدارد. و اگر كسى بر مال زكوتى او مطلع گردد از ترس مذمّت آن شخص، زكوة بدهد. و در حضور مردم با والدين خود حسن سلوك بجا آورد، و در غياب مردم، با ايشان بى‏ادبى و بدسلوكى نمايد. و بر اين قياس اين شخص اگر چه در زمره كفار محسوب نباشد و ليكن بدترين اهل اسلام و نزديكترين ايشان به كفار است.
دوم آنكه: در عبادات واجبه خود مرتكب ريا نگردد و ليكن در اصل عبادات مستحبّه ريا كار باشد، مثل اينكه: در خلوت نوافل شبانه روزى و نماز شب و روزه‏هاى سنتى را به جا نياورد اما در حضور مردم رغبت به اين افعال داشته باشد. و مثل اين است بلند گفتن تسبيح و تهليل در مجالس. و همچنين در عيادت بيماران و مشايعت جنازه به قصد ريا. و اين شخص، اگرچه از شخص اول بهتر است و ليكن باز هالك و با اوّل در شرك شريك است.
سوم آنكه: ريا در وصف عبادات كند نه در اصل آنها، مثل اينكه: ركوع و سجود و ساير افعال نماز را در حضور مردم به قصد حصول اعتبار بهتر بجا آورد و از آنچه در خلوت مى‏كند و مثل اينكه در تعزيه يا ذكر حديثى گريه به او دست دهد اشك خود را پاك نكند به قصد آنكه مردم او را ببينند، و امثال اين‏ها. و صاحب اين مرتبه نيز هالك، و به نوعى از شرك مبتلا است.
و اما قسم سوم، كه ريا در غير عبادت باشد، پس يا در مباحات است، مثل تنظيف لباس، از براى اينكه مردم او را پاكيزه دانند. يا پوشانيدن عيبى از بدن خود تا مردم او را متّصف به آن ندانند، و امثال آن. يا در محرمات است، و آن پنهان داشتن گناهان و عيوب خود است، تا مردم او را فاسق ندانند.