صفت بيست و يكم: ريا
و آن عبارت است از: طلب كردن اعتبار و منزلت در نزد مردم به وسيله افعال خير و پسنديده، يا آثارى كه دلالت بر صفت نيك كند. و مراد از آثار داله بر خير، افعالى است كه خود آن فعل، خير نباشد و ليكن از آن، پى به امور خير توان برد، مثل: اظهار ضعف و بى‏حالى به جهت فهمانيدن كم خوراكى و روزه بودن يا بيدارى شب. و مثل آه بى‏اختيار كشيدن به جهت اظهار اينكه به فكر خدا، يا احوال روز جزا افتاده است، و امثال اين‏ها.
و همه اقسام ريا شرعا مذموم، بلكه از جمله مهلكات عظيمه و گناهان كبيره است. و بر حرمت آن، اجماع امت منعقد، و آيات و اخبار يكديگر را متعاضد است.
پروردگار عظيم در كتاب كريم مى‏فرمايد: «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلّينَ الَّذينَهُمْ عَنْ صَلوتِهِمْ ساهُونَ الَّذينَهُمْ يُراؤُنَ 107: 4 - 6». يعنى: «واى بر نماز گزارانى كه در نماز خود مسامحه و سهل انگارى مى‏كنند. آنچنان كسانى كه ريا مى‏كنند و طاعت خود را به جهت ثنا يا فايده ديگر از فوايد دنيا به جا مى‏آورند».«» و در مقام مذمّت جمعى مى‏فرمايد: «يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ الا قَليلا 4: 142». يعنى:
مى‏نمايند اعمال خود را به مردم و ياد نمى‏كنند خدا را مگر اندك».«» از حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - مروى است كه فرمودند: «به درستى كه بدترين چيزى كه بر شما مى‏ترسم شرك اصغر است. عرض كردند كه: شرك اصغر چيست؟ فرمود: ريا. خداى - عزّ و جلّ - در روز قيامت وقتى كه جزاى بندگان را دهد به ريا كاران مى‏فرمايد كه: شما برويد پيش كسانى كه از براى ايشان ريا كرديد، و ببينيد كه آيا جزاى شما در نزد ايشان هست يا نه».«»
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 614
و نيز از آن حضرت منقول است كه: «خداى - تعالى - فرمود: هر كه عملى بجا آورد كه غير مرا در آن شريك سازد، همه آن عمل از غير است، و من نيز از آن عمل بيزارم».«» و نيز آن حضرت فرمود كه: «خدا قبول نمى‏فرمايد عملى را كه در آن به قدر ذرّه‏اى از ريا باشد».«» و نيز فرمود كه: «در روز قيامت، ريا كار را به چهار نام مى‏خوانند، و مى‏گويند: اى كافر اى فاجر اى غادر اى جابر عمل تو فاسد، و اجر تو باطل شده. تو را امروز در پيش ما نصيبى نيست، برو امروز مزد خود را از آن كس بگير كه عمل از براى او مى‏كردى».«» «روزى آن سرور گريست گريستنى شديد، عرض كردند كه: چه چيز شما را گريانيد؟ فرمود: به درستى كه بر امت خود ترسيده‏ام از شرك، آگاه باشيد كه ايشان نخواهند پرستيد بتى را و نه خورشيد و ماه را و نه سنگى را و ليكن در اعمال خود ريا خواهند كرد».«» و فرمود: «به زودى بيايد بر امّت من زمانى كه باطنهاى ايشان خبيث، و ظاهرهاى خود را نيكو كنند به جهت طمع در دنيا، و نمى‏خواهند از آن ثواب پروردگار را.
دينشان رياست، و خوف خدا در دل ايشان جاى ندارد. و فرو مى‏گيرد عقاب خداى - تعالى - ايشان را. پس خداى را مى‏خوانند خواندن كسى كه غرق شده باشد. دعاى ايشان به اجابت نمى‏رسد».«» و در «عدة الداعى» از جناب نبوى مروى است كه: «خداى - تعالى - پيش از آنكه آسمان‏ها را خلق كند، هفت فرشته آفريد، و بر هر آسمان فرشته‏اى موكّل فرمود كه به عظمت خود آن آسمان را فرو گرفت. و بر هر درى از درهاى آسمان‏ها فرشته‏اى را دربان كرد پس فرشتگانى كه حافظان و ضابطان اعمالند عمل بنده را مى‏نويسند از صباح تا شب. و بعد از آن، آن عمل را به بالا مى‏برند. تا اينكه فرمود: فرشتگانى كه حافظان اعمالند، عمل بنده را بالا مى‏برند كه مشتمل است به: روزه و نماز و فقه و اجتهاد و ورع، و آن را آوازى باشد چون آواز رعد. و با آن درخشندگى و روشنى باشد مانند روشنى خورشيد. و با آن عمل، سه هزار فرشته باشند، پس حفظه، با آن فرشتگان مى‏روند و از آسمان‏ها مى‏گذرند تا نزد فرشته‏اى كه بر آسمان هفتم موكّل است، آن
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 615
فرشته مى‏گويد: بايستيد و بزنيد اين عمل را به روى صاحبش. و بزنيد آن را بر جوارح و اعضاى او، و دل او را قفل كنيد. من فرشته حجابم منع مى‏كنم هر عملى را كه از براى خدا نباشد. به درستى كه مراد صاحب اين عمل، خدا نبوده و جز اين منظور او نبوده كه در نزد امرا بلند مرتبه شود. و در مجالس، ذكر او را كنند. و آوازه او در شهرها منتشر گردد. و پروردگار من امر فرموده كه: نگذارم عمل او از من در گذرد به سوى غير من.
ديگر فرمود: و نيز حفظه بالا مى‏برند عمل بنده را مبتهج و مسرور به آن عمل، از نماز و روزه و زكوة و حج و عمره و خلق نيكو و خاموشى و ذكر بسيار، و ملائكه آسمان‏ها و آن هفت ملكى كه بر هفت آسمان موكّل‏اند جملگى مشايعت آن عمل را مى‏كنند تا آنكه از همه حجابها در مى‏گذرد و در نزد خداى - عزّ و جلّ - مى‏ايستند پس گواهى مى‏دهند از براى آن بنده كه چنين عملى مى‏كند. خداى - تعالى - مى‏فرمايد كه:
شما حافظان عمل بنده منيد و من نگاهبانم بر آنچه در باطن اوست، به درستى كه اين بنده من مرا اراده نكرده به اين عمل، يعنى مرادش از اين عمل، تحصيل رضاى من نبوده و غير مرا در نظر داشته، پس بر او باد لعنت من. پس همه فرشتگان مى‏گويند: بر او باد لعنت تو و لعنت ما. و جمله آسمان‏ها و ساكنان آنها بر او لعنت فرستند».«» و از حضرت امام محمد باقر - عليه السّلام - مروى است كه: «نگاهدارى عمل، مشكل‏تر است از انجام دادن آن. عرض كردند كه: چگونه است نگاهدارى آن؟ فرمود كه: مردى صله به جا مى‏آورد و از براى خدا انفاق مى‏كند و به غير از خدا احدى را منظور ندارد پس ثواب پنهانى آن عمل از براى او ثبت مى‏شود و بعد از آن در نزد مردمان، آن عمل را ذكر مى‏كند، ثوابى كه نوشته شده بود محو مى‏شود. و ثواب عمل آشكارا كه كمتر است از پنهانى به جهت او نوشته مى‏شود. و بار دوم كه آن عمل را ذكر مى‏كند آن ثواب نيز محو مى‏شود و ريا در نامه عمل او ثبت مى‏گردد».«» و از حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - مروى است كه: «در بيان قول خداى - تعالى - كه: «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبَّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلا صالِحا وَ لا يُشْرِكْ بِعَبادَةِ رَبَّهِ احَدا 18: 110».
فرمود: مردى عمل خيرى مى‏كند كه خالص از براى خدا نيست، بلكه غرض او ستايش مردمان است و خواهش دارد كه مردم آن را بشنوند. پس اين است آنچنان كسى كه شرك آورده است در بندگى پروردگار خود پس فرمود: هيچ بنده‏اى نيست كه عمل خير خود را پنهان كند و روزگارى از آن بگذرد مگر اينكه خدا آن را ظاهر مى‏سازد. و هيچ بنده‏اى نيست كه عمل بد خود را پنهان گرداند و روزگارى از آن بگذرد مگر اين كه خدا
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 616
آن را آشكار مى‏كند».«» و فرمود: «چه مى‏كند يكى از شما كه عمل خوب از براى خود ظاهر مى‏سازد و فعل خود را پنهان مى‏كند اما به باطن خود رجوع نمى‏كند تا بداند كه چنين نيست».«» و فرمود: «هر كه عمل اندكى از براى خدا بكند، خدا آن را بيش از آنچه كرده ظاهر مى‏سازد. و هر كه عمل بسيار از براى ريا و مردمان كند و در آن بدن خود را به تعب اندازد و شبها به بيدارى به روز آورد خدا نمى‏گذارد مگر اينكه اندك نمايد در نزد هر كه بر آن مطلع مى‏گردد».«» و در مذمّت ريا و بدى آن همين قدر كافى است كه دلالت مى‏كند بر اينكه: آن شخص مرائى، حضرت آفريدگار - جلّ جلاله - را پست‏تر و حقيرتر شمرده از بندگان ضعيف او كه نه نفعى از ايشان متمشّى مى‏گردد، و نه ضررى. چون شكى نيست كه: هر كه در يكى از عبادات پروردگار قصد ستايش و پسنديدن بنده‏اى از بندگان او را كند چنين گمان دارد كه قدرت اين بنده به بر آوردن مطالب او از خدا بيشتر است. و رضا جوئى او از خوشنودى خدا بهتر است. و كدام استخفاف به پروردگار عالم از اين بالاتر است (نعوذ باللّه منه).