صفت بيستم: دوست داشتن مدح و ثنا، و كراهت داشتن ذمّ‏
يعنى: هر كه طالب آن باشد كه مدح او كنند و خوش آمد او گويند، و متنفّر باشد از اينكه: بدگويى او كنند. و اين صفت، نتيجه حب جاه است. و از مهلكات عظيمه است، زيرا هر كس كه دوست دارد مدح او كنند و مى‏ترسد از مذمّت، پيوسته طالب رضاى مردم است و گفتار و كردار خود را بر وفق خواهش ايشان به عمل مى‏آورد. و به اميد آنكه مدح او گويند و از ترس آنكه مذمّت او كنند مطلقا ملاحظه رضاى خالق را منظور نمى‏دارد.
پس بسا باشد كه واجبات را ترك نمايد و محرمات را مرتكب گردد و در امر به معروف و نهى از منكر مسامحه نمايد و از حق و انصاف تعدى كند. و شكى نيست
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 608
كه: جميع اين‏ها باعث هلاكت است. و به اين سبب است كه: اخبار بسيار در مذمّت اين صفت رسيده است.
سيّد عالم - صلّى اللّه عليه و آله - فرمود كه: «اين است و جز اين نيست كه مردمان هلاك شدند به واسطه متابعت هوا و هوس و دوستى مدح و ثنا».«» و روزى مردى مدح ديگرى را در خدمت آن حضرت كرد آن حضرت فرمود كه:
«اگر آن كسى را كه مدح كردى حاضر مى‏بود و به مدح تو راضى مى‏بود و به اين حالت مى‏مرد، داخل آتش جهنم مى‏شد».«» و فرمود كه: «هرگاه ببينيد كسانى را كه مدح مردم را در حضور ايشان مى‏كنند خاك بر صورت ايشان بيفشانيد».«» و نيز از آن حضرت مروى است كه: «واى بر روزه‏دار، و واى بر شب زنده‏دار، و واى بر پشمينه پوش، مگر كسى كه دامن نفس خود را از دنيا برچيده باشد. و دشمن داشته باشد كه مدح او گويند. و دوست داشته باشد مذمّت خود را».«» و از براى صاحب اين صفت چند مرتبه است: