كذب در كردار و اعمال
و اما كذب در كردار و اعمال آن است كه: در ظاهر اعمالى از او سرزند كه دلالت كند بر خوبى در باطن او، و باطن او از آن بىخبر بوده باشد، يعنى: باطن او موافق ظاهر نباشد. و صدق در آن، اين است كه: باطن و ظاهر يكسان و مطابق بود. يا باطن از ظاهر بهتر و آراستهتر باشد. و اين مرتبه از صدق، اشرف و افضل از صدق در گفتار است.
و از اين جهت مكرر سيد بشر اين مرتبه را از حضرت آفريدگار مسئلت مىنمود.«» و در اخبار وارد است كه: «چون پنهان و آشكار بنده مؤمن يكسان بوده باشد خداوند عالم به او بر ملائكه مباهات مىكند و مىفرمايد: بنده حق من اين است».«» بعضى از اكابر فرموده است كه: «كيست مرا نشان دهد به شخصى كه چشم او در تاريكى شبها گريان است. و لب او روزها در محافل، خندان باشد».«»
معراجالسعادة ج : 2 ص : 582
اذا السرّ و الاعلان في المؤمن استوى فقد عزّ في الدارين و استوجب الثّناءيعنى: هرگاه پنهان و آشكار بنده مؤمن، مساوى باشد، در دو جهان، عزيز و مستوجب آفرين و ستايش است.
و ان خالف الاعلان سرّا فما له على سعيه فضل سوى الكدّ و العناو اگر ظاهر او مخالف باطن باشد، و ظاهر را به اعمال خير آراسته و باطن او بىخبر باشد، هيچ اجر و مزدى از براى عمل او نيست مگر تصديع و رنجى كه كشيده است.
كما خالص الدينار في السوق نافق و مغشوشه المردود لا يقتضى المنىهمچنان كه طلاى بىغش در بازار، رايج و در عوض آن هر چه خواهى مىدهند، و آنچه در آن غش باشد به تو ردّ مىكنند، و آرزوى تو از آن بر نمىآيد، و شكى نيست هر عملى را كه در آن غش باشد كه ظاهر آن آراسته و باطن آن موافق ظاهر نباشد رد به تو مىشود.
«قلب روى اندوه» [1] نستانند در بازار حشر خالصى بايد كه از آتش برون آيد سليم
|