دروغهاى حرامى كه مردم در آنها سهل انگارند
و از جمله دروغهايى كه مردم آن را سهل مى‏دانند و در واقع حرام است، آن است كه: كسى وارد شود بر ديگرى كه مشغول اكل باشد و او را تكليف كند به خوردن طعام و او گرسنه باشد و بگويد: اشتها ندارم - بدون غرض صحيح شرعى -. مثل آنكه: آن طعام را حرام داند.
__________________________________________________
[1] جمع «مجاز» است، به معناى كلمه‏اى كه در غير معنى حقيقى خود استعمال شود. و آن معنى از جهتى شباهت به معنى اصلى داشته باشد.
[2] جمع «استعاره» است. يعنى استعمال كلمه‏اى در غير معنى حقيقى خودش بر سبيل عاريت، يا آوردن يكى از دو طرف تشبيه (مشبه يا مشبه به) در كلام و در ضمير نگاهداشتن طرف ديگر.
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 577
و از جمله دروغهاى متعارف كه از گناهان شديده، و غائله آن عظيم است آن است كه مى‏گويند: خدا مى‏داند كه چنين است. و حال اينكه مى‏داند كه چنين نيست و خدا خلاف آن را مى‏داند.
و از عيسى بن مريم منقول است كه: «اين اعظم گناهان است در نزد خدا».«» و در بعضى روايات رسيده است كه: «چون بنده، خدا را گواه گيرد بر امر خلاف واقعى، خداوند عالم گويد: از من ضعيف‏ترى نيافتى كه مرا بر اين امر دروغ، شاهد آوردى».«» و از جمله انواع دروغ، بلكه شديدترين و بدترين آنها شهادت دروغ است. و حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - كسى را كه شهادت دروغ بدهد با بت‏پرست مساوى قرار داد».«» و از آن جمله، ياد نمودن قسم دروغ است.
و حضرت رسول خدا - صلّى اللّه عليه و آله - فرمودند: «كسى كه متاع خود را به قسم دروغ بفروشد، از جمله كسانى است كه خداى - تعالى - در روز قيامت با او سخن نمى‏گويد. و نظر رحمت بر او نمى‏افكند. و عمل او را قبول نمى‏كند».«» بلكه قسم بسيار خوردن راست، مذموم است. و نام بزرگ «ملك علام الغيوب»«» را به سبب هر چيز جزئى حقير در ميان آوردن، سوء ادب است.
و در حديثى وارد است كه: «خداى - تعالى - فروشنده را كه بسيار قسم خورد دشمن دارد».«» و از احاديث مستفاد مى‏شود كه: «قسم بسيار خوردن، باعث تنگى روزى و فقر مى‏گردد».
و از جمله دروغها، خلف وعده نمودن است، و آن نيز حرام است. و وفاى به شرط و وعده، واجب و لازم است.
حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - فرمود كه: «هر كه ايمان به خدا و روز جزا دارد بايد چون وعده نمايد، به آن وعده وفا كند».«»
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 578
و آن سرور، كسى را كه وعده كند و عزم وفاى به آن را نداشته باشد از جمله منافقين شمرده.«» و از جمله دروغهايى كه اكثر مردمان به آن مبتلا هستند و بدترين انواع دروغهاست، دروغ گفتن با خداست، كه آدمى مطلبى در نماز به خدا، يا مناجات به پروردگار عرض كند و از آن، در خدمت آن جناب خبر دهد و آن خلاف واقع باشد. مثل اينكه: چون داخل نماز شود بگويد:
«إنّى‏ وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الأَرْضَ 6: 79»يعنى: «متوجّه ساختم روى دل خود را به خداوندى كه آسمان‏ها و زمين را آفريد».«» و در آن وقت دل او از اين مطلب بى‏خبر باشد. و در كوچه و بازار و حجره و دكان به صد هزار فكر بيهوده مشغول باشد، زيرا در آن وقت آنچه عرض كرده دروغگو است. و در خدمت پروردگار و حضور ملائكه «كبار»«» به چنين دروغى اقدام نموده.
و همچنين چون مى‏گويد: «ايَّاكَ نَعْبُدُ وَ ايَّاكَ نَسْتَعينُ 1: 5يعنى: «ترا پرستش مى‏كنم و بس، و يارى و استعانت و مددكارى تو مى‏خواهم و بس».«» وقتى راست است كه: دنيا و آخرت در نظر او بى‏اعتبار، و ذرّه‏اى از دين خود را در مقابل همه دنيا ندهد، چون اگر چنين باشد دنياپرست خواهد بود. و بايد اميد يارى و چشم مددكارى از احدى به جز ذات پاك بارى نداشته باشد و الا در عرض اين مطلب، كاذب خواهد بود. و چه زشت بنده و قبيح شخصى باشد كه در حضور پروردگار خود ايستاده باشد و به دروغگويى مشغول باشد، و بداند كه: او كذب او را مى‏داند. زهى بى‏شرمى و قباحت و بى‏حيائى و بى «آزرمى».«»