صفت شانزدهم: مزاح و خنده و بذله گويى و شوخى كردن
و افراط در آن مذموم، و در شريعت مقدسه منهى عنه است، زيرا باعث سبكى و كم
معراجالسعادة ج : 2 ص : 557
وقارى، و موجب سقوط مهابت، و حصول خوارى مىگردد. و دل را مىميراند. و از آخرت غفلت مىآورد. و بسا باشد كه: موجب عداوت و دشمنى دوستان، يا سبب آزردن و خجل ساختن مردمان گردد.
و همچنان كه گفتهاند كه: «بسيار بازى است كه به جدّى مىكشد. و از اين جهت است كه گفتهاند: با مردم صاحب شأن شوخى مكن كه كينه تو را در دل مىگيرند. و با مردم دون و پست نيز شوخى مكن كه هيبت تو از نظرشان ساقط مىگردد و به تو جرأت پيدا مىكنند، و سخن زشت مىگويند».
و ديگرى گفته است كه: «شوخى، آبرو را مىبرد. و دوستان را از آدمى جدا مىكند».
و بعضى گفتهاند كه: «هر چيزى تخمى دارد، و تخم عداوت و دشمنى شوخى است».
و از مفاسد شوخى آن است كه: دهان را به هرزه خندى مىگشايد. و آدمى را به خنده مىآورد، و خنده، دل را تاريك و آبرو و وقار را تمام مىكند. و به اين جهت خداى - تعالى - نهى از آن فرموده كه:
«فَلْيَضْحَكُوا قَليلا وَ لْيَبْكُوا كَثيرا 9: 82». يعنى: بسيار كم بخنديد و بسيار گريه كنيد».«» و حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - فرمود كه: «هرگاه بدانيد آنچه من مىدانم هر آينه كم خواهيد خنديد».«» و شكى نيست كه: خنده بسيار، علامت غفلت از آخرت و مرگ است.
يكى از بزرگان با خود خطاب كرد و گفت: «اى نفس مىخندى و حال اينكه شايد كفن تو اكنون در دست گازر باشد و آن را گازرى كند».«» بلى كسى را كه مرحلهاى چون مرگ در پيش، و خانهاى چون آخرت در عقب، و دشمنى چون شيطان در كمين، و محاسبى چون كرام الكاتبين قرين، عمرى چون برق در گذر، و منزلى چون دنيا كه محل صد هزار گونه خطر است مستقر، خنديدن و شوخى كردن نيست. و با خاطر جمع نشستن نه، مگر از غفلت و بىخبرى.
مباش ايمن كه اين درياى خاموش نكردهست آدمى خوردن فراموش
زرنگ ايمن نبينى آب جوئى مسلم نيست از سنگى سبوئى
يك امروز است ما را «نقد ايام»«» بر آن هم اعتمادى نيست تا شاميكى از بزرگان دين، شخصى را ديد كه مىخندد، گفت: «آيا به تو رسيده است كه:
معراجالسعادة ج : 2 ص : 558
وارد آتش جهنم خواهى شد؟ گفت بلى. گفت: آيا دانستهاى كه از آن خواهى گذشت؟ گفت نه. گفت: پس به چه اميد مىخندى؟ گويند: آن شخص را ديگر كسى خندان نديد».«» و مخفى نماند كه خنده مذموم، قهقهه است كه با صدا باشد، اما تبسّم كه كسى صدائى از او نشنود مذموم نيست بلكه محمود است. و تبسّم نمودن پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - معروف و مشهور است. و همچنين شوخى و مزاح مذموم در وقتى است كه:
كسى افراط در آن كند، يا مشتمل بر دروغ و غيبت باشد. يا باعث آزردگى و خجالت ديگرى شود. اما مزاح اندك، كه از حق تجاوز نشود و مشتمل بر سخن باطل يا ايذاء و اهانتى نباشد و باعث شكفتگى خاطرى گردد مذموم نيست. و مكّرر از حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - صادر شده. و از اصحاب در خدمت آن جناب صدور يافته.
چنانچه بعضى از آن در كتب اصحاب مسطور و مذكور است.«» و حضرت امير المؤمنين - عليه السّلام - مكّرر شوخى مىفرمودند تا اينكه منافقين اين را عيب آن سرور شمردند. روزى شوخى نسبت به سلمان فارسى - رحمة اللّه عليه - فرمودند، سلمان گفت: اين است كه خلافت تو را به مرتبه چهارم انداخت.«»
|