فصل هشتم: حصول ملكات نفسانيه به تكرار اعمال‏
بدان كه: هر نفسى در مبادى آفرينش و اوان طفوليت، از جميع صفات و ملكات خالى است، مانند صفحه‏اى كه ساده از نقش و صورت باشد، و حصول ملكات و تحقق
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 31
صفات به واسطه تكرار اعمال و افعال مقتضيه آنها است. و هر عملى كه يك مرتبه سر زد اثرى از آن در دل حاصل، و در مرتبه دوم آن اثر بيشتر مى‏شود، تا بعد از تكرار عمل، اثر مستحكم و ثابت مى‏گردد و «ملكه راسخه» مى‏شود در نفس، همچنان كه «انگشت»«» چون مجاور آتش شود حرارت در آن تأثير مى‏كند و گرمى در آن ظاهر مى‏شود، ليكن ضعيف است و به مجرد دور كردن از آتش سرد مى‏شود. و هر گاه مجاورت طول كشيد تأثير حرارت در آن بيشتر مى‏شود، و رنگ آتش در آن هم مى‏رسد، و بعد از آن روشن مى‏شود و آتشى مى‏گردد كه هر چه به آن نزديك شود مى‏سوزد، و هر چه به آن مقابل شود روشن مى‏كند.
و همين است سبب در سهولت تعليم اطفال و تأديب ايشان، و صعوبت تغيير اخلاق مشايخ و پيران. و هرگاه كسى مراقبت احوال خود كند، و نظرى در اعمال و افعال خود كند، و صفحه دل خود را گشوده و به ديده بصيرت در آن تأمل نمايد، بر مى‏خورد به ملكات و صفاتى كه در آنجا رسوخ كرده‏اند، و اكثر مردم به جهت گرفتارى علايق و كثرت عوايق از نقوش و نفوس خود غافل‏اند.
اما چون زمان رحلت از اين سراى پندار، و مسافرت به عالم بقا و قرار رسد، دل از مشاغل دنيويه فارغ، و ريشه علايق از مزرع خاطر منقلع، و پرده طبيعت از مقابل ديده بصيرت برداشته شود، و نظر او بر لوح دل و صفحه نفس افتد.
چنانكه حق - سبحانه و تعالى - فرموده:«وَ اذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ» 81: 10.«» و در مكان ديگر مى‏فرمايد:«فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطائَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديدٌ» 50: 22.يعنى: «پس در آن روز پرده از پيش ديده تو برداشته مى‏شود، و چشم تو تيز بين مى‏گردد، و اعمال خود را مى‏بينى».«» پس نتايج اعمال خود را معاينه مى‏بيند، و ثمرات افكار و افعال خود را مشاهده مى‏كند، و مى‏رسد به آنچه در كتاب كريم است كه:
«وَ كُلُّ انْسانٍ الْزَمْناهُ طائِرَهُ في عُنُقِه وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيمَةِ كَتابا يَلْقيهُ مَنْشُورا اقْرَأْ كِتابِكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسيبا» 17: 13 - 14.عنى: «هر شخصى را لازم ساخته‏ايم عمل او را از خير و شر در گردن او مانند «طوق» كه از او جدا نمى‏شود. و در روز قيامت كتابى را كه اعمال او در آن ثبت است به جهت او بيرون مى‏آوريم، در حالى كه گشاده باشد و بر او
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 32
عرضه شود، آنگاه به او گفته مى‏شود بخوان نامه عمل خود را، و كافى هستى تو از براى محاسبه خود».
پس كسانى كه در دنيا از احوال خود غافل، و اوقات خود را صرف لهو و باطل نموده‏اند، بى‏اختيار مى‏گويند:«ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً الا احْصيها» 18: 49.يعنى:
«چگونه است اين كتاب كه باقى نگذارده است از اعمال صغيره و كبيره را مگر اينكه شمرده است آن را».«»