صفت نهم: مذمت عيبجوئى كردن‏
و اين، از علامات خباثت نفس و عيب‏ناك بودن صاحب آن است، چون هر عيب‏دارى طالب اظهار عيوب مردم است. بلكه هر كه در آيات و اخبار ائمه اطهار - سلام اللّه عليهم - تتبّع داشته باشد، بر او معلوم مى‏شود كه: هر كه در صدد عيبجوئى مردم و رسوا كردن ايشان است، خبيث‏ترين افراد انسان، و رذل‏ترين ايشان است.
خداوند عالم - جلّ شأنه - مى‏فرمايد: «انَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ 24: 19». يعنى: «به درستى كه: كسانى كه دوست دارند اعمال ناشايست از مؤمنين ظاهر گردد، از براى ايشان آماده است عذاب دردناك».«» از حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - مروى است كه فرمودند: «هر كه ظاهر كند عمل ناشايست كسى را، مثل آن است كه خود به جاى آورده باشد. و هر كه سرزنش كند مؤمنى را به چيزى، نميرد تا خود به آن مبتلا گردد».«»
كسى كو با كسى بدساز گردد بدو روزى همان بد باز گرددروزى آن سرور بر منبر برآمد، و به صداى بسيار بلند كه زنان در خانه‏هاى خود مى‏شنيدند، فرمود:«يا معشر من اسلم بلسانه و لم يسلم بقلبه.»
يعنى: اى گروهى كه به زبان، اسلام آورده‏ايد، و دل شما از مسلمانى خالى است، تجسّس لغزشها و عيوب مسلمين را نكنيد به درستى كه: هر كه در صدد و عيبجوئى مسلمانان باشد، خدا عيبجوئى او را
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 540
مى‏كند. و هركه خدا عيبجوئى او را كند او را رسوا مى‏گرداند».«» و از حضرت امام محمد باقر - عليه السّلام - مروى است كه: «نزديكترين حالات بنده به كفر، آن است كه: با مردى در دين برادر باشند و بديها و لغزشهاى او را بشمارد و نگاهدارد، كه روزى او را به آنها سرزنش نمايد».«» و احمق كسى كه خود به هزار عيب آلوده و سر تا پاى او را معصيت فرو گرفته و خود از آن چشم مى‏پوشد و زبان به عيوب ديگران مى‏گشايد. و اگر هيچ عيبى از براى او نباشد، همين صفت عيبجوئى بالاترين معايب است، و از خباثت باطن او مردم را خبر مى‏دهد. پس، بايد اول عيب خود را ديد، و بعد از آن چشم به ديگران گشود.
حضرت باقر - عليه السّلام - فرمود كه: «همين قدر كافى است در عيب آدمى، كه: از خود كور باشد و به مردم بينا باشد. يا سرزنش كند ديگرى را به چيزى كه خود نمى‏تواند ترك آن را كرد».«»