معراج‏السعادة ج : 2 ص : 537
فصل: حقوق همسايگان‏
بدان كه: همچنان كه از براى پدر و مادر و خويشان و منسوبان حقى است همچنين از براى همسايگان نيز از جانب پروردگار، حق ثابتى است، كه آن را «حقّ جوار» گويند. و آن نزديك به حق خويشان است. و از براى همسايگان، علاوه بر حق برادرى، حقوقى ديگر است كه هر كه كوتاهى كند گناهكار خواهد بود.
و حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - فرمود كه: «همسايگان، سه طايفه‏اند:
همسايه‏اى است كه: او را يك حق است. و همسايه‏اى است كه: او را دو حق است و همسايه‏اى است كه: او را سه حق است. پس، آن كه سه حق دارد، همسايه‏اى است كه:
مسلمان باشد و خويش باشد، او را حق همسايگى و اسلام و حق خويشى است. و آن كه دو حق دارد، همسايه‏اى است كه: مسلمان باشد و خويش نباشد، و از براى او حق همسايگى و حق برادرى است، كه حق اسلام است. و آن كه يك حق دارد، همسايه‏اى است كه: كافر باشد، همين او را حق همسايگى است و بس».«» و نيز از آن حضرت مروى است كه: «نيكو همسايگى كن با همسايگان تا مسلمان باشى».«» و در حديثى ديگر از آن سرور مروى است كه: «هر كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد بايد با همسايه خود اكرام كند».«» روزى به آن حضرت عرض شد كه: «فلان زن روزها روزه مى‏گيرد و شبها به عبادت مى‏گذارند و ليكن همسايگان خود را اذيت مى‏رساند. فرمود: او از اهل جهنم است».«» و از حضرت امير - عليه السّلام - مروى است كه: «حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - نوشت ميان مهاجر و انصار، و هر كه ملحق به ايشان است از اهل يثرب، كه:
همسايه آدمى مثل نفس اوست، كه بايد به او ضرر نرساند. و حرمت همسايه بر همسايه مثل حرمت مادر است».«» و حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - فرمود كه: «نيكويى با همسايگان باعث
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 538
زيادتى عمر و آبادى ديار مى‏گردد».«» و فرمود كه: «از ما نيست كسى كه نيكويى با همسايه نكند».«» و فرمود كه: «حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - فرموده است كه: ايمان به من نياورده است هر كه سير بخوابد و همسايه او گرسنه باشد».«» منقول است كه: «چون بعد از جدائى يعقوب از يوسف، بنيامين نيز از او جدا افتاد، فرياد بركشيد كه: «پروردگارا مرا رحم نمى‏كنى، كه چشم مرا گرفتى و مرا نابينا كردى و پسر مرا نيز گرفتى؟» خدا به او وحى فرستاد كه: «چرا در فلان روز گوسفندى كشتى و كباب كردى و خوردى و فلان شخص در همسايگى تو روزه بود به او چيزى ندادى؟» بعد از آن هر صبح و شام منادى يعقوب ندا مى‏كرد كه: از منزل يعقوب تا يك فرسخ راه، هر كه بخواهد نهار يا شام بخورد، به منزل يعقوب حاضر گردد».«» و مروى است كه: «در روز قيامت، همسايه فقير چنگ زند بر دامن همسايه غنى، و گويد: پروردگارا از او بپرس كه چرا در را بر روى من بست و احسان خود را از من منع نمود؟».«» چنان مدان كه: حق همسايه همين است كه او را اذيت نرسانى، چون اين تخصيص به همسايه ندارد، و اين حقى است كه از براى همه كس ثابت است. بلكه بايد علاوه بر اين، با او به مهربانى و ملاطفت سلوك كرد. و احسان خود را از او دريغ نداشت. و آنچه به آن محتاج باشد و تو آن را مالك باشى از او مضايقه نكنى، و او را مانند شريك در مال خود بدانى. و بر او سلام كنى. و دراز نفسى با او نكنى. و از مخفيّات احوال او كه مى‏خواهد پوشيده باشد تفتيش نكنى. و در مرض، او را عيادت كنى. و در مصيبت به «تعزيت»«» او حاضر شوى. و در عزا با او همراهى كنى. و در شادى، تهنيت او را نمائى.
و اگر به عيبى از او مطلع شوى بپوشانى. و اگر از او خطايى سرزند عفو كنى. و اگر خواهد بر ديوار خانه تو حملى كند مانع نشوى. و اگر خواهد ناودانى به فضاى خانه تو گذارد مضايقه نكنى. و اگر خاكروبه بر در خانه تو بريزد، منع نفرمائى. و از اسباب خانه، چون ديگ و ظروف و تبر و تيشه و نمك و آتش و امثال اين‏ها، آنچه خواهد دريغ ندارى. و اگر خواهد از راهى كه مختص تو است آمد و شد نمايد، تنگ نگيرى. و چشم خود از
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 539
اهل و عيال او نگاهدارى. و چون در خانه نباشد غافل از خانه او نشوى. و با اولاد او لطف و مهربانى كنى. و به آنچه مصلحت دين و دنياى او باشد، او را ارشاد نمائى. و اگر از تو يارى خواهد او را يارى كنى. و اگر قرض طلبد او را قرض دهى. و بناى خانه خود را بدون اذن او بر او بلند نگردانى، كه هواى خانه او را حبس كند. و چون از اطعمه لذيذه به خانه آورى، از براى او بفرستى، و اگر نفرستى پنهان كنى، تا اطفال او مطلع نشوند و خواهش داشته باشند و نتوانند. و امثال اين‏ها.
و مخفى نماند كه: در شناختن همسايگى، رجوع به عرف مى‏شود، يعنى: هر كه را متعارف باشد كه همسايه گويند، اين حقوق از براى او ثابت است.
و از بعضى اخبار مستفاد مى‏شود كه: «از چهار طرف خانه تا چهل خانه همسايه هستند».«»