فضيلت نيكى به والدين‏
و مخفى نماند كه: ضدّ عقوق، «برّ والدين» و احسان به ايشان است. و آن از اشرف سعادات و افضل قربات است. و در آيات بسيار و اخبار بى‏شمار، امر و ترغيب به آن شده.
حضرت آفريدگار مى‏فرمايد: «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانى صَغيرا 17: 24».
خلاصه معنى آنكه: «در نزد ايشان تذلّل و انكسار و فروتنى و خاكسارى كن، و بگو: بار پروردگارا پدر و مادر مرا رحمت كن. همچنان كه در حالت طفوليّت و خردى مرا پروريدند».«» و باز مى‏فرمايد: «وَ اعْبُدُو اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئا وَ بِالْوالِدَيْنِ احْسانا 4: 36». يعنى: «خدا را بندگى كنيد. و چيزى را شريك او مگردانيد. و نسبت به پدر و مادر، احسان و نيكويى كنيد».«» و حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - فرمود كه: «نيكويى با پدر و مادر، افضل است از نماز و روزه و حج و عمره و جهاد در راه خدا».«» و مروى است كه: مردى به نزد آن سرور آمد. عرض كرد: «يا رسول اللّه مرا وصيتى فرماى. فرمود: شرك به خدا نياور. اگر چه تورا به آتش بسوزانند و عذاب كنند. كه بايد دل تو به ايمان مطمئن باشد. و پدر و مادر خود را اطاعت كن و نيكويى به ايشان كن، خواه زنده باشند و خواه مرده. و اگر تو را امر كنند كه دست از مال و اهل خود بردار، پس چنان كن».«» «و ديگرى به نزد آن حضرت آمد، و از نيكويى با پدر و مادر سؤال كرد. فرمود كه:
نيكويى كن با مادر خود، نيكويى كن با مادر خود، نيكويى كن با مادر خود و نيكويى كن با پدر خود، نيكويى كن با پدر خود، نيكويى كن با پدر خود. و ابتدا مادر را ذكر كرد. و بعد از آن پدر را فرمود».«»
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 534
و جوانى به خدمت آن سرور آمد و عرض كرد كه: «من مردى جوان هستم، و دوست دارم كه در راه خدا جهاد كنم، و مادرى دارم كه از آن اكراه دارد. فرمود:
برگرد به نزد مادر خود باش، به خدايى كه مرا به حق برانگيخته است، كه آرام گرفتن مادر تو به تو در يك شب، بهتر است از يك سال جهاد در راه خدا».«» و حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - فرمود: «افضل اعمال، نماز در وقت است. و نيكويى با والدين. و جهاد در راه خدا».«» مردى به آن حضرت عرض كرد كه: «پدر من بسيار پير شده است، و ضعف بر او مستولى گشته، هرگاه اراده قضاى حاجت داشته باشد، ما او را برداريم. فرمود: بلى، اگر توانى چنان كن و به دست خود لقمه بدهان او بگذار، كه فردا به كار تو خواهد آمد».«» و شخصى به آن حضرت عرض كرد كه: «پدر و مادرى دارم كه مخالف مذهب حق‏اند. حضرت فرمود: با ايشان نيكويى كن. همچنان كه با پدر و مادرى كه از دوستان ما باشند نيكويى مى‏كنى».«» و شخصى به خدمت حضرت امام رضا - عليه السّلام - عرض كرد كه: «من دعا به پدر و مادر خود كنم هرگاه مذهب حق را نداشته باشند؟ فرمود: دعا كن به ايشان و تصدّق از جانب ايشان كن. و اگر زنده باشند با ايشان مدارا كن».«» و از حضرت امام محمد باقر - عليه السّلام - مروى است كه: «سه چيز است كه خداوند عالم - جلّ شأنه - از براى احدى رخصت در ترك آن قرار نداده: ردّ امانت به برّ و فاجر. و وفاى به عهد از براى برّ و فاجر. و نيكويى با والدين، خواه برّ باشند و خواه فاجر».«» و حضرت صادق - عليه السّلام - فرمود كه: «چه باز مى‏دارد مردى از شما را كه نيكويى كند با والدين خود، خواه زنده باشند و خواه مرده كه نماز از براى ايشان كند، و تصدّق از براى ايشان نمايد، و حج به جهت ايشان بجا آورد، و روزه از براى ايشان بگيرد، تا ثواب آنچه كرده است از براى ايشان باشد و مثل آن ثواب نيز از براى او باشد. و به آن جهت خداى - تعالى - خير بسيار از براى او زياد كند».«»
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 535
و اخبار در اين خصوص از حد متجاوز، و بيان از ذكر آنها عاجز است.
پس هر مؤمنى را سزاوار آن است كه: نهايت اهتمام در اكرام والدين و تعظيم ايشان نمايد، و احترام ايشان را بجا آورد. و كوتاهى و تقصير در خدمت ايشان نكند. و با ايشان به نيكويى رفتار نمايد. و اگر به چيزى ضرورت داشته باشند، صبر نكند تا آنها طلب كنند، بلكه پيش از اظهار، به ايشان بدهد. همچنان كه در اخبار وارد شده است. و اگر با او درشتى كنند، اف بر روى ايشان نگويد. و اگر او را بزنند عبوس نكند. بلكه بگويد خدا شما را بيامرزد. و تند به ايشان نگاه نكند. و صدا بالاى صداى ايشان بلند نكند. و دست خود را بالاى دست ايشان نگذارد. و پيش روى ايشان راه نرود. و همه اين‏ها در حديث «صحيح»، از حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - مروى است.«» بلكه «مهما امكن» در نزد ايشان ننشيند، و هر چه در ذلّت و خاكسارى و تواضع و فروتنى براى ايشان مبالغه كند، اجر او بيشتر و فايده دنيويّه و اخرويّه او زيادتر است.
و بالجمله، فرمانبردارى ايشان، و طلب خشنودى ايشان واجب است، مگر در امر به فعل حرام يا ترك واجب عينى، كه خلافى ميان علما نيست، كه اطاعت والدين در آنها واجب نيست. و در واجبات كفائيه خلاف است. و مذهب جمعى از علما آن است كه:
فعل آنها بدون رضاى والدين جايز نيست. و بعضى ديگر مستحب مى‏دانند اذن والدين را در آن.
اما در غير واجبات، از افعال مباحه و مستحبه، پس اگر در ترك آنها ضررى «معتدّ به» به او نباشد، ظاهر آن است كه خلافى در ميان علما در وجوب اطاعت والدين نباشد. و هرگاه والدين يا يكى از آنها امر به ترك آن كنند، مخالفت در آن حرام است.
و اگر در آن ضررى باشد كه «معتدّ به» باشد بعضى از علما اطاعت در آن را واجب نمى‏دانند. و اطلاق كلام بعضى ديگر دلالت مى‏كند بر وجوب فرمانبردارى، و حرمت مخالفت ايشان در مباحات و مستحبات، مطلقا.
و از كلام والد ماجد حقير - رحمه اللّه - در «جامع السعادات» نيز چنين مستفاد مى‏شود. و ترجمه كلام ايشان اين است كه: بالجمله اطاعت والدين و طلب رضاى ايشان واجب است. پس، از براى فرزند جايز نيست كه: مرتكب هيچ يك از افعال مباحات و مستحبات شود، بدون اذن ايشان.
بعد از آن مى‏فرمايد: و از اين جهت است كه فتواى علما بر اين است كه: جايز نيست سفر كردن از براى تحصيل علم، بدون اذن ايشان، مگر از براى تحصيل علمى كه واجب عينى باشد، چون: تحصيل مسائل نماز و روزه و اصول دين. اگر در شهرى كه هست
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 536
كسى نباشد كه آنها را تعليم كند، و اگر در آن شهر كسى باشد، مسافرت جايز نيست.«» و آنچه را كه فرموده‏اند مطابق آن است كه از آيات و اخبار مستفاد مى‏شود. پس بايد سعى نمود كه فعلى كه مخالف خواهش ايشان باشد از آدمى سرنزند.
مروى است كه: «مردى از يمن به خدمت برگزيده ذو المنن آمد، كه در خدمت آن حضرت جهاد كند. حضرت فرمود كه: برگرد و اذن از پدر و مادر خود طلب كن، كه اگر اذن دادن جهاد كن و الا با ايشان نيكوئى كن تا توانى، به درستى كه اين بهتر است، از همه چيزهائى كه خدا به آن امر فرموده است، بعد از توحيد».«» و ديگرى به جهت جهاد به خدمت آن سرور عباد آمد، حضرت فرمود: «آيا مادر دارى؟ عرض كرد: بلى. فرمود: برو ملازم او باش، به درستى كه بهشت در زير قدم اوست».«» و ظاهر از اخبار و آثار، و مستفاد از تجربيّات، آن است كه: همچنان كه تحصيل رضاى والدين، اعظم وسايل نجات آخرت است، همچنين وسيله‏اى از براى طول عمر، و جمعيت احوال، و انتظام امر معاش در دنيا نيز بهتر از احسان به ايشان نيست.
و بدان كه: حكم هر يك از والدين مثل حكم هر دو است و فرقى ندارند. بلى، تأكيد در مراعات جانب مادر بيشتر، و آنچه از اخبار مستفاد مى‏شود حق او افزون‏تر است. و هر گاه پدر يا مادر، امر به ترك واجبى يا فعل حرامى كنند، هر چند اطاعت ايشان واجب نيست، اما تا تواند به ايشان مدارا كند، و به رفق و التماس، رأى ايشان را منحرف سازد.
و اگر ممكن نشود، تا تواند به نوعى كند كه بى‏اطلاع ايشان حق را به جا آورد. و هر گاه كسى را پدر و مادر، هر دو باشد، و مخالفت ميان ايشان در امرى واقع شود، كه فرزند هرگاه كه خواهد يكى را راضى كند ديگرى شكسته خاطر گردد، بايد سعى كند در اتفاق ايشان، و اصلاح ميان ايشان به هر طريقى كه ممكن باشد، اگر چه بايد واسطه برانگيزد، يا به مجتهد عرض كند كه ايشان را بطلبد و موعظه و نصيحت كند.
و مخفى نماند كه: حق برادر بزرگتر بر كوچكتر نيز عظيم، و بر اهل ايمان ملاحظه آن لازم، و اطاعت او را مهما امكن از دست ندادن اولى است.
حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - فرمود كه: «حق برادر بزرگ بر كوچك مثل حق پدر است بر فرزند».«»