فصل: فضيلت و ثواب آشتى و الفت
همچنان كه اشاره به آن شد: ضد قهر و دورى از برادران مؤمن، آشتى و الفت با ايشان است. و اين از اوصاف جميله و اعمال فاضله است. و ثواب آن بىحدّ، و فايده آن بىنهايت است.
از حضرت رسالت مآب - صلّى اللّه عليه و آله - مروى است كه: «جبرئيل خبر داد مرا كه خداى - عزّ و جلّ - فرشتهاى بر زمين فرو فرستاد، آن فرشته مىرفت، تا به در خانهاى
معراجالسعادة ج : 2 ص : 523
رسيد، كه مردى ايستاده اذن داخل شدن مىطلبد. فرشته گفت: با صاحبخانه چه كار دارى؟ گفت: برادر مسلمان من است، براى خدا به ديدن او آمدهام. فرشته گفت: كار ديگر ندارى؟ گفت: نه. پس آن فرشته به او گفت: به درستى كه من فرستاده خدايم به سوى تو. و خداى - تعالى - تو را سلام مىرساند، و مىگويد: بهشت از براى تو واجب شد. و گفت: خداى - تعالى - مىگويد كه: هر مسلمانى كه زيارت مسلمانى كند، نه آن است كه او را زيارت كرده، بلكه مرا زيارت كرده است و ثواب او بر من بهشت است».«» و از حضرت امام محمد باقر - عليه السّلام - مروى است كه: «چون مؤمن از منزل خود بيرون مىآيد، كه برادر خود را زيارت كند، پس خداى - تعالى - فرشتهاى به او موكّل مىگرداند، كه بالى از بالهاى خود را در زير قدم او مىافكند. و بال ديگر را سايبان او مىكند. و چون به منزل برادر مؤمن داخل مىشود، خداى - تعالى - ندا مىفرمايد كه: اى بنده تعظيم كننده حق من، و پيروى كننده آثار پيغمبر من لازم است بر من كه تعظيم تو كنم. از من سؤال كن تا عطا نمايم. بخوان مرا تا اجابت تورا فرمايم.
ساكت شو تا بىطلب حاجت تو برآورم. پس چون مراجعت كند، آن فرشته مشايعت او كند. و همچنان بال خود را سايبان او مىسازد، تا به منزل خود داخل شود. بعد از آن، خداى - تعالى - ندا فرمايد كه: به تحقيق واجب گردانيدم براى تو بهشت خود را. و تو را اذن شفاعت دادم از براى بندگان خود».«» و نيز مروى است كه: «هر مؤمنى كه از منزل خود برآيد، كه زيارت برادر مؤمن خود كند، و عارف به حق او باشد، خداى - تعالى - براى هر قدمى حسنهاى از براى او مىنويسد. و سيّئه او را محو مىكند. و درجه او را بلند مىگرداند. و چون در خانه را بكوبد، درهاى آسمان از براى او گشوده مىشود. و چون با هم ملاقات كنند و مصافحه نمايند، و دست به گردن يكديگر كنند، خداى - تعالى - متوجّه ايشان گردد، و به ايشان بر ملائكه مباهات كند. و فرمايد: نظر كنيد به اين دو بنده من كه زيارت يكديگر نمودند، و در راه من با هم دوستى كردند. بر من لازم است كه ايشان را عذاب نكنم به آتش. بعد از اين، پس چون بازگردد، به عدد نفسها و قدمها و سخنهاى او ملائكه مشايعت او كنند. و او را از شدائد دنيا و عذاب آخرت محافظت نمايند، تا مثل آن شب از سال آينده. پس اگر در اثناى آن سال بميرد از حساب روز قيامت معاف باشد».«» و از حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - مروى است كه: «هر كه به ديدن برادر
معراجالسعادة ج : 2 ص : 524
مؤمن خود برود، خداى - تعالى - مىفرمايد كه: مرا ديدن كردى و ثواب تو بر من است.
و راضى نمىشوم از براى تو ثوابى را كمتر از بهشت».«» و فرمود كه: «زيارت برادر مؤمن از براى خدا بهتر است از آزاد كردن ده بنده مؤمن. و هر كه يك بنده مؤمن را آزاد كند، به هر عضوى از بدن او همان عضو او از آتش محفوظ مىگردد».«» و از حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - مروى است كه: «دو نفر كه يكديگر را ملاقات كنند، مثل دو دستاند كه يكديگر را مىشويند. هيچ دو نفر مؤمنى يكديگر را ملاقات نمىكنند، مگر اينكه به واسطه هر كدام، خدا خيرى به آن ديگر مىرساند».«» و اخبار به اين مضمون از حد افزون است. و سرّ در تأكيد در زيارت برادران مؤمن يكديگر را آن است كه: ملاقات ايشان با يكديگر، باعث رفع ناخوشى و عداوت، و حصول الفت و محبّت مىگردد. و اين اعظم اسباب اصلاح امر دنيا و آخرت است، زيرا حصول وحشت ميان دو نفر، موجب فرصت شيطان و شادى او است. و سبب گرفتگى خاطر و مشغول شدن دل و بازماندن از اصلاح خود مىشود. و چون الفت و محبّت در ميان برادران دينى بوده باشد، بسيارى از اسباب فراغت حاصل، و گرفتارى خاطر زايل مىشود. و از اين است كه: خداى - تعالى - در مقام امتنان بر مؤمنين مىفرمايد:
«لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِى الأَرْضِ جَميعا ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ 8: 63»يعنى: «تو هر گاه آنچه در روى زمين است، همه را صرف مىكردى كه الفت ميان دلهاى بندگان من بيندازى نمىتوانستى، و ليكن خدا خود الفت افكند ميان ايشان».«» و به اين سبب، امر شده است به سلام كردن بر يكديگر. و مصافحه نمودن و معانقه كردن.
حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - فرمود كه: «سزاوارترين مردم به خدا و پيغمبر كسى است كه ابتدا به سلام كند».«» و از حضرت امام محمد باقر - عليه السّلام - مروى است كه: «خدا دوست دارد فاش كردن سلام را».«»
معراجالسعادة ج : 2 ص : 525
و فرمود كه: «از جمله تواضع و فروتنى آن است كه به هر كه ملاقات كنى بر او سلام نمائى».«» و از حضرت امام صادق - عليه السّلام - مروى است كه: «با يكديگر مصافحه كنيد كه مصافحه كينه را از دلها مىبرد».«» و فرمود كه: «مصافحه كردن با مؤمن، افضل است از مصافحه كردن با ملائكه».«» و نيز مروى است كه: «چون دو مؤمن با يكديگر ملاقات كنند و مصافحه نمايند، خداى - تعالى - دست خود را در ميان دستهاى ايشان داخل مىكند، و با آنكه محبّت به برادر مؤمن خود بيشتر دارد مصافحه مىكند».«» و حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - فرمود كه: «چون يكى از شما برادر خود را ملاقات نمايد، بر او سلام كند و با او مصافحه كند».«» و از حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - مروى است كه: «چون دو مؤمن با يكديگر معانقه كنند، و دست در گردن يكديگر نمايند رحمت الهى ايشان را فرو مىگيرد. و چون همديگر را در آغوش كشند، و از آن، غير از رضاى خدا نخواهند، و منظورشان غرضى از اغراض دنيويّه نباشد، از جانب ربّ العزة به ايشان خطاب رسد كه:
گناهان شما آمرزيده شد، عمل را از سرگيريد».«» و به اين سبب است كه: امر به مهمانى كردن، و عيادت مريض، و تشييع جنازه، و تعزيت اهل معصيت، و امثال اينها شده.
و از اين اخبار مستفاد مىشود كه: اهتمام حضرت بارى به الفت و دوستى ميان بندگان خود تا چه قدر است. و از براى حفظ اين صفت، چه سنّتهاى سنيّه قرار داده. و چه قاعدهها وضع فرموده. و در اين زمان، اكثر سنّتها متروك و فراموش شده. و طريقه جاهليت در ميان مردم شيوع يافته. از آثار نبوّت، بجز رسمى، و از طريقه شريعت، بجز اسمى نمانده. شيطان صفاتى چند هم رسيدهاند كه به جهت پيشرفت غرضهاى فاسده دو روزه دنياى خود، نفاق و عداوت ميان بندگان خدا مىافكنند. و آنچه را كه پروردگار ايشان اين همه اهتمام به آن دارد، پشت پا مىزنند. به ديدن يكديگر نمىروند، مگر از روى ربا و نفاق، و مبنى بر اغراض فاسده. و همديگر را پرسش، نمىكنند، مگر از راه
معراجالسعادة ج : 2 ص : 526
فساد و نيّتهاى باطله. سلام را يكى از علامات پستى مىشمرند، و از هر كسى توقّع سلام مىكنند. و مصافحه را شيوه «بلها» مىدانند.
گر مسلمانى از اين است كه حافظ دارد آه اگر از پى امروز بود فردائى
|