علم بدون تزكيه، علم نيست
و پيغمبر - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود:«و لا تدخل الملائكة بيتا فيه كلب»
يعنى: «ملائكه داخل نمىشود بر خانهاى كه در آن سگ باشد».«» پس، هرگاه خانه دل مملو از صفات رذيله كه سگان درنده هستند باشد، چگونه
__________________________________________________
[1] او همان لوحى است در نزد خداوند، كه از هر گونه تغيير و تبديل و تحريفى محفوظ است، و همه حقايق عالم و حوادث آينده و گذشته در آن درج است. در مقابل آن، لوح «محو و اثبات» است كه امورات نوشته در آن با توجه به شرائط و موانع، قابل تغيير است. ر ك: تفسير نمونه، ج 21، ص 9 و ج 10، ص 241. و بحار الانوار، ج 57، ص 375. و حق اليقين علامه شبّر، ج 1، ص 78. و اسفار، ط قديم، ج 3، ص 62..
معراجالسعادة ج : 2 ص : 29
ملائكه كه حمله علوم و معارفاند داخل مىشوند؟ و از اينجا معلوم مىشود كه كسانى كه عمر خود را صرف تحصيل علم از طريق مجادلات كلاميه و استدلالات فكريه نمودهاند، و از تزكيه نفس از صفات ذميمه غافل ماندهاند، بلكه دلهاى ايشان متعلق به «قاذورات»«» دنياى دنيّه، و نفوس ايشان منقاد قوه غضبيه و شهويه است، از حقيقت علم بىخبر، و سعى ايشان بىثمر است. و آنچه را تحصيل كردهاند و علم پندارند، بر خلاف واقع است، زيرا كه علم حقيقى را بهجت و سرور و صفا و نورى است، و دلى را كه نور علم واقعى در آن داخل شد مستغرق لجّه عظمت خداوند جليل، و محو مشاهده جمال جميل مىشود، و التفات به غير او نمىكند. و غايت همت اكثر اين اشخاص تحصيل زخارف دنيا، و حصول منصب و جاه و شهرت در بلاد، و تسخير قلوب عباد است. و نه همين است كه صفات خبيثه و اخلاق رذيله، مانع از طلوع انوار علوم حقيقيه از مطلع فيوضات الهيه باشد و بس، بلكه بدون تزكيه نفس و تصفيه قلب، عبادات ظاهريه را اثرى، و طاعات بدنيه را ثمرى نيست. و چه فايده مترتب مىشود بر آراستن ظاهر و كاستن باطن.
قال اللّه - سبحانه -:«انَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» 29: 45.يعنى: «نماز، باز مىدارد نمازگزاران را از اعمال زشت و منكر».«» اگر نماز با خباثت باطن و اخلاق سيّئه مقبول خداوند بىنياز بودى، پس چرا مىبينى اكثر مردم را كه هر روز نماز پنجگانه به جا مىآورند، و هر ساعت چندين منكر و معصيت از ايشان صادر مىشود؟ و حضرت فرمودند:«الصلوة معراج المؤمن»
يعنى: «به واسطه نماز مؤمن عروج مىكند به معارج قرب پروردگار».«» پس اگر آنچه مىكنيم نماز باشد چرا بجز تنزّل و هبوط از خود نمىيابيم؟
گر نه موش دزد در انبان ماست گندم اعمال چل ساله كجاست؟
اول اى جان دفع شر موش كن بعد از آن در جمع گندم جوش كنو مثال كسانى كه مواظبت بر عبادات جسميّه مىكنند، و صفاى دل و پاكى آن و ظلمت نفس و ناپاكى آن را فراموش كردهاند، و التفاتى به آن نمىكنند مانند قبور مردگان است كه ظاهر آن را زينت نمايند، و در باطن آن مردار گنديده پنهان است. يا مثل خانهاى است ظلمانى و تاريك كه چراغى بر بام آن نهند. يا چون مرد دهقانى است
معراجالسعادة ج : 2 ص : 30
كه تخمى افكند و آن تخم سبز شود، و با آن گياهى كه زرع را تباه مىكند برويد، و آن شخص سر آن گياه را قطع كند و از بيخ آن غافل ماند، تا آنكه قوّت گيرد و همه محصول آن را فاسد و خشك نمايد. يا شبيه شخصى است كه بدن او را «جرب»«» فرا گرفته باشد، و طبيب حاذق امر فرمايد كه: دوائى بنوشد كه ماده جرب را از باطن قلع نمايد، و طلائى را بر ظاهر بدن بمالد كه اثر آن را از ظاهر دفع كند، و او دوا را ترك كند و به طلا اكتفا نمايد، و هر چه به طلا دفع شود، از چشمه باطن «اضعاف» آن منفجر گردد تا او را هلاك سازد.
|