فصل: مختصرى از محرّمات شايعه در ميان مردم‏
چون وجوب امر به معروف و آداب و شرايط آن را معلوم كردى، بدان كه: منكرات،
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 520
يعنى اعمال ناشايسته كه شامل حرام و مكروه است بسيار است. و آنچه در امثال اين روزگار در ميان مردم شايع شده و رسوم ايشان بر آنها جارى گشته بى‏شمار، و احصاء آنها به طريق تفصيل ممكن نيست. و مجمل آنها نيز بسيار است. از آن جمله اعمالى است كه: غالب آن است كه در مساجد مى‏باشد، مثل: اخلال به واجبات نماز و بعضى افعال آن، چون ترك «طمأنينه»«» در ركوع و سجود. و تأخير نماز از وقت آن. و نجاسات داخل مسجد نمودن. و در آنجا سخن دنيا گفتن. و خريد و فروش كردن. و ديوانگان و اطفال در آنجا بازى كردن. و غنا كردن در قرآن و غلط خواندن آن. و حاضر شدن زنان و نظر كردن ايشان به مردان. و نظر كردن مردان به ايشان. و داخل شدن جنب و حايض در آن. و غنا كردن مؤذّنين - در اذان - و تعزيه خوانان و ساير خوانندگان.
و پيش از وقت اذان گفتن. و حديث دروغ در موعظه يا تعزيه نقل كردن. و فتوى دادن غير اهل. و در وعظ و نقل حديث ريا كردن و قصد خودنمائى‏كردن، و امثال اين‏ها. و همه اين‏ها افعال ناشايسته است كه بعضى از آنها حرام و بعضى مكروه است.
و هر كه بر حرام آنها مطّلع شد نهى از آن بر او واجب، و هر كه بر مكروه آنها مطّلع گرديد نهى از آن بر او مستحب است.
و از آن جمله، اعمال ناشايستى است كه: بيشتر در بازارها روى دهد، چون: دروغ گفتن در معاملات. و پنهان كردن عيب متاع. و قسم دروغ. و نزاع كردن. و فحش و دشنام و طعن و لعن و كم فروشى و معاملات فاسده. و داخل شدن در خريد و فروش برادر مؤمن خود. و رباخوردن، و غير اين‏ها.
و از آن جمله، افعال منكره‏اى است كه در كوچه‏ها و «شوارع»«» است، چون: ستونها در ميان راه گذاردن. و دكّه و تختگاه ساختن، كه باعث تنگى راه شود، يا متصل به ملك غير كند. و راه بر مردم تنگ كردن به گذاردن طبقهاى اطعمه يا هيمه و چارپا بستن. و بار هيمه و خار و خس و نجاست بردن به نوعى كه مردم متأذّى شوند، مگر اينكه ديگر راهى نباشد. و چارپايان را زياده از قدر طاقت بار كردن. و در ميان راه ذبح كردن، و خون و سرگين در آنجا ريختن. و خاكروبه و خاكستر و امثال آن افكندن. و آب پاشيدن، به نوعى كه: موجب لغزش پاباشد. و ناودان در كوچه‏هاى تنگ گذاردن، كه ضرر آن به مارّه رسد. و سگ گزنده بر در خانه‏هايى كه بر سر راه باشد بستن، و امثال اين‏ها.
و همچنين معاصى‏اى كه در حمّامها و كاروانسراها و مجلسها و مدرسه‏ها و رباطها
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 521
و دفترخانه‏ها و غير اين‏ها يافت مى‏شود، از: كذب و غيبت و ريا و اسراف و خودنمائى و سخن لغو و مثل اين‏ها. و همه اين منكرات را هر كه مطّلع شد بايد در مقام دفع و منع آن برآيد. و امثال اين‏ها كه ذكر شد، از معاصى جزئيّه است.
و اما گناهان عظيمه، چون: بدعت در دين، و ظلم بر مسلمين، و قتل و زنا و لواط و شرب خمر و غنا و ساز و نظر به نامحرم و خوردن مال حرام، و نماز در مكان غصبى، و وضو و غسل در آب حرام، و تصرّف در مال وقف، و غصب موقوفات، و معامله با ظلمه، و جاهل بودن به اصول دين و مسائل عبادات و غير اين‏ها بى‏حدّ و نهايت است. و احصاى آنها ممكن نيست، خصوصا در امثال اين زمان. پس اگر از براى مؤمن دين دارى ميسّر شود كه: بعضى از اين‏ها را دفع كند، از براى او جايز نيست كه در خانه خود بنشيند و از مردم كناره جويد، بلكه بر او واجب است كه بيرون آيد و دامن بر ميان بندد و دين خدا را اعانت كند. بلكه از براى هر مسلمى سزاوار آن است كه: ابتدا از خود شروع كند و خود را به صلاح آورد. و مواظبت بر طاعات نمايد. و محرمات را ترك كند، بعد از آن، به اهل و اولاد و اقارب و خويشان خود پردازد. و ايشان را ارشاد كند، و از اعمال ناشايسته باز دارد. و چون از ايشان فارغ شد تعدّى به همسايگان و اهل محله خود كند. و از ايشان به اهل شهر خود. و همچنين تا به هر جاى از عالم كه دست او برسد. و چنانچه كسى با وجود قدرت در يكى از اين‏ها، اهمال و مسامحه كند بايد مستعدّ مؤاخذه پروردگار در موقف قيامت باشد.