فصل: معالجه مرض حسد با علم و عمل‏
چون دانستى كه مرض حسد از جمله امراض مهلكه نفس است. پس در صدد معالجه آن برآى.
همچنان كه مذكور شد، علاج امراض نفسانيه، به معجون مركب از علم و عمل است.
اما علمى كه نافع است از براى اين مرض، آن است كه: اول تأمل در بى‏ثباتى دنيا و فنائى اين عاريت‏سرا نمائى. و ياد مرگ خود و محسود كنى. و بدانى كه اين چند روزه دنيا را قابليت آن نيست كه به واسطه آن، حسد بر بندگان خدا برى.
دنيى آن قدر ندارد كه بر آن رشك برند اى برادر كه نه محسود بماند نه حسودتا چشم بر هم زنى حسود و حاسد در خاك پوسيده و فاسد گرديده‏اند، و نام ايشان از صفحه روزگار محو شده و در آن عالم به كار خود درمانده‏اند.
آخر همه كدورت گلچين و باغبان گردد بدل به صلح چه فصل خزان شودو بعد از آن به تحقيق بدان كه: حسد تو بر كسى، باعث ضرر دين و دنياى تو مى‏شود. و به آن كس مطلقا ضررى نمى‏رسد، بلكه نفع دنيا و آخرت به او عايد مى‏گردد.
و اما اينكه از حسد داشتن، ضرر دينى به حاسد مى‏رسد، خود امرى است ظاهر و روشن، زيرا كه: اين صفت، - همچنان كه گذشت - آدمى را به عذاب الهى گرفتار مى‏كند.
علاوه بر اين، دانستى كه حاسد، خشمناك است به قضاى پروردگار، و كراهت دارد عطاى آفريدگار را، كه به بندگان خود قسمت فرموده. و چنين پندارد كه: افعال او درست نيست و به طريقه عدالت رفتار نكرده. و اين مقتضاى ضدّيّت و عناد با خالق عباد است. و اصل توحيد و ايمان به واسطه اين، فاسد مى‏گردد، چه جاى آنكه ضرر به آنها رساند.
و با وجود اين‏ها، غالب آن است كه: حسد باعث كينه و عداوت، و ترك دوستى برادر مؤمن مى‏شود. و آدمى به واسطه آن در شادى از نزول بلاء بر مؤمنين، و زايل شدن نعمتهاى ايشان شريك شيطان و تابعان آن از: كفار و اعداء دين مى‏گردد. و در
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 467
محبت، خير و راحت و نعمت از براى كافّه اهل اسلام و ايمان از خيل پيغمبران و اولياء مفارقت مى‏كند.