صدقات مستحبه
و اما عطاهاى مستحبّه آن نيز چند نوع است:
اول: صدقات مستحبه است و ثواب آن بسيار، و فوايد آن بىشمار است.
از جناب مستطاب نبوى - صلّى اللّه عليه و آله - منقول است كه: «به درستى كه خدائى كه جز او خدائى نيست، دفع مىكند به صدقه، مرض و مصيبت و سوختن و غرق شدن و خانه بر سر فرود آمدن و ديوانگى را. و - آن يگانه آفاق به همين سياق - هفتاد نوع از شرّ را شمردند كه خداى - تعالى - به بركت صدقه، آنها را دفع مىكند».«» و از آن حضرت مروى است كه: «هر كسى در روز قيامت در سايه صدقه خود خواهد بود تا مردم از حساب فارغ شوند».«»
معراجالسعادة ج : 2 ص : 430
و فرمود كه: «زمين قيامت آتش است، مگر سايه مؤمن، كه صدقه او وى را سايه مىافكند».«» و نيز از آن جناب مروى است كه: «هرگاه سائلى در شب به صورت مردى سؤال كند، او را رد مكنيد».«» و اين تخصيص، به جهت آن است كه: احتمال مىرود كه ملكى به صورت مردى در شب سؤال مىكند به جهت امتحان.
مروى است كه: به «موسى - عليه السّلام - وحى شد كه اى موسى سائل را اكرام كن به دادن چيز كمى، يا سخن نيكى به درستى كه به نزد تو مىآيد كسى كه نه انس است و نه جن، بلكه از جمله ملائكه است، كه امتحان مىكند تورا در نعمتى كه من به تو دادهام، و سؤال مىكند تو را، پس ببين كه: چگونه رفتار خواهى نمود».«» و از اين جهت حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - ترغيب فرمودند بر: «رد نكردن سائل، اگر چه بر اسبى سوار باشد».«» و از حضرت امام محمد باقر - عليه السّلام - مروى است كه: «نيكوئى و صدقه، بر طرف مىسازد فقر را. و مىافزايد در عمر. و دفع مىكند از صاحب خود هفتاد قسم مردن بد را».«» و از حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - مروى است كه: «دوا كنيد بيماران خود را به صدقه. و دفع نمائيد بلا را به دعا. و طلب روزى كنيد به صدقه. به درستى كه صدقه از ميان زنخ هفتصد شيطان بيرون مىآيد، يعنى چون كسى قصد تصدّق كند هفتصد شيطان او را وسوسه مىكنند. و هيچ چيز بر شيطان گرانتر از آن نيست كه: صدقه به مؤمنى داده شود. و اين صدقه ابتدا به دست خدا مىرسد پيش از آنكه به دست فقير برسد».«» و نيز از آن جناب مروى است كه: «مستحب است از براى بيمار، كه با دست خود چيزى را به سائل بدهد و آن سائل را امر كند كه براى او دعا كند».«» هر كه در وقت صباح صدقه بدهد خدا «نحوست» آن روز را از او دفع كند.
معراجالسعادة ج : 2 ص : 431
و در حديثى ديگر از آن سرور مروى است كه: «هر كه در اول روز، تصدّق كند خدا هر شرّى را كه در آن روز از آسمان فرود مىآيد. از او دفع مىنمايد. و هر كه در اول شب، تصدّق كند خدا هر شرّى را كه در آن شب از آسمان نازل مىشود از او برمىدارد».«» «و آن حضرت چون نماز عشا را به جاى مىآوردند و پاسى از شب مىگذشت انبانى كه در آن گوشت و نان و پول بود به دوش مىگرفتند و به در خانه فقراى اهل مدينه مىبردند، و به ايشان تقسيم مىنمودند. و كسى آن حضرت را نمىشناخت تا آن حضرت از دنيا رفت. فقرا چون ديدند آن تقسيم موقوف شد يافتند كه آن حضرت بوده».«» از آن حضرت پرسيدند كه: «سائل از ما سؤال مىكند و او را نمىشناسيم. حضرت فرمود: عطا كن به هر كه در دل تو اثر مىكند. و رحم به دل تو مىآيد».«» شخصى از آن حضرت سؤال كرد كه: «شخصى به ديگرى چيزى مىدهد كه به فقرا دهد. حضرت فرمود كه: ثواب واسطه، مثل ثواب دهنده است. و از ثواب دهنده چيزى كم نمىشود و اگر هفتاد دست بگردد همه ثواب دارند. و از ثواب صاحبش چيزى كم نمىشود».«» و اخبار بسيار در ثواب تصدّق آب وارد شده است.
و در حديث است كه: «اول چيزى را كه در آخرت ثواب مىدهند تصدّق آب است».«» و از حضرت امام محمد باقر - عليه السّلام - مروى است كه: «خدا دوست دارد خنك كردن جگر تشنه را. و هر كه سيراب كند جگر تشنه را از آب، از: چارپا و غير آن، خداى - تعالى - او را در سايه عرش خود نگاه مىدارد در روزى كه هيچ سايهاى نباشد مگر سايه او».«» و از حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - مروى است كه: «هر كه آب دهد كسى را در جائى كه آب باشد، مثل كسى است كه: بنده آزاد كند. و هر كه آب دهد كسى را در موضعى كه آب يافت نشود، مثل كسى است كه: نفسى را زنده كند. و كسى كه: يك
معراجالسعادة ج : 2 ص : 432
تن را زنده كند مثل آن است كه همه خلق را زنده كرده باشد».«» بدان كه از حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - پرسيدند كه: «چه صدقهاى افضل است؟ فرمود اينكه: تو صدقه دهى در وقتى كه بدن تو صحيح باشد و اميد زندگانى داشته باشى و از احتياج بترسى، و نگذارى تا وقتى كه جان به گلوى تو برسد بگوئى فلان را اين قدر بدهيد و فلان را آن قدر».«» و مخفى نماند كه: - همچنان كه مذكور شد - خلافى نيست كه صدقات مستحبه را پنهانى دادن افضل، و ثواب آن اكمل است. بلى خلاف كردهاند در اينكه: آيا از براى فقير، بهتر آن است كه خفيه بگيرد و در نزد مردم اظهار نكند؟ يا افضل آن است كه:
آشكارا كند و در علانيه بگيرد؟ بعضى گفتهاند: پنهان افضل است. و طايفهاى رفتهاند بر اينكه: آشكار اولى است. و حق آن است كه: هيچ كدام از اين دو قول «على الاطلاق»«» صحيح نيست، بلكه با قصد و نيّت مختلف مىشود.
پس طالب سعادت بايد ملتفت احوال خود باشد. و ملاحظه احوال خود را بكند، هر كدام به قصد قربت نزديكتر، و از ريا و «تلبيس»«» و ساير آفات دورتر باشد آن را اختيار كند. مثلا اگر طبع او مايل به اخفاى آن باشد و غرض او بيم افتادن از چشم مردم باشد، يا تشويش اينكه ديگر كسى چيزى به او ندهد چون مطّلع شود كه گرفته است يا امثال اينها آشكارا كند. و اگر غرض او رغبت كردن اغنياء باشد به چيزى دادن به او، و دل او ميل به اظهار آن داشته باشد، اظهار نكند، و به روى خود نياورد. و همچنين اگر بفهمد كه آنكه داده است مىخواهد كه او اظهار كند و شكرگزارى او را كند و مدح او را نمايد، مطلقا اظهار نكند، و به روى خود نياورد، تا اعانت آن شخص دهنده را بر صفت بدى كه دارد نكرده باشد.
و بالجمله بايد مراتب دل خود باشد و امثال اين دقايق و نكتهها را ملاحظه كند، زيرا كه: اعمال جوارح و اعضا، و ملاحظه نكردن اين نكتهها باعث خنده شيطان و شماتت آن مىشود. و علم به اين دقايق، علمى است كه رسيده است كه يادگرفتن يك مسئله آن بهتر است از عبادت يك سال، زيرا كه: به اين علم عبادت همه عمر زنده مىشود. و به جهل به آن، عبادت تمام عمر مىرود.
|