خمس‏
دوم از عطاهاى واجبه، خمس است كه: مال سادات عالى درجات است، چون خداوند عالم اين طايفه والامقام را به جهت نسبت به سيد انام، از ساير خلايق ممتاز گردانيد، ذلت گرفتن زكوة را كه اوساخ مردم است بر آنها نپسنديد. و از اموال مخصوصه، حصه‏اى براى ايشان مقرّر فرموده تا از فقر و فاقه خلاص گردند. پس فرمود:
«وَ اعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَى‏ء فَانَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وِ لِلرَّسُولِ وَ لِذىِ الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيل انْ كُنْتُمْ آمَنْتُم بِاللَّهِ وَ ما انْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ.»:
خلاصه معنى آنكه: «بدانيد كه هر نفعى كه به شما عايد مى‏شود خمس آن مال خدا و پيغمبر و ذوى القربى و ايتام و مساكين و ابن السبيل سادات است. بايد آن را به ايشان برسانيد اگر ايمان آورده‏ايد به خدا و آنچه به بنده خود نازل كرده‏ايم و به روز قيامت».«» و از اين آيه مباركه مستفاد مى‏شود كه: هر كس خمس خود را ندهد از اهل ايمان نيست و به كتاب خدا نگرويده است. پس لازم ايمان، آن است كه: آدمى در دادن خمس، كوتاهى نكند. و ذرّيّه پيغمبر خود را محتاج نگذارد.
حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - فرمود كه: «شفاعت من حقّى است ثابت از براى هر كه ذرّيّه مرا اعانت كند به دست و زبان و مال».«» و فرمود كه: «چهار نفرند كه من در روز قيامت شفاعت ايشان را خواهم كرد، اگر چه گناه اهل دنيا را داشته و آورده باشند:
كسى كه: اكرام كرده باشد ذرّيّه مرا.
كسى كه: حوايج ايشان را برآورده باشد.
كسى كه: سعى از براى ايشان كرده باشد در وقتى كه مضطر باشند.
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 427
كسى كه: ايشان را به دل و زبان دوست داشته باشد».«» و مروى است كه: «چون روز قيامت شود، منادى از جانب پروردگار ندا مى‏كند كه:
اى خلايق خاموش باشيد كه محمد - صلّى اللّه عليه و آله - مى‏خواهد تكلّم كند. پس همه مردم خاموش مى‏گردند پس آن حضرت مى‏گويد كه: اى مردمان هر كس كه او را بر ذمّه من منّتى و نعمتى باشد برخيزد تا من تلافى آن را كنم. خلايق گويند: يا رسول الله ما را چه منّت و نعمتى بر تو است؟ بلكه منت و عطا، خدا و رسول او راست بر ما. آن حضرت گويد: هر كه با ذرّيّه من نيكوئى نموده، و رانده ايشان را جاى داده، و گرسنه ايشان را سير كرده، و يا برهنه ايشان را پوشانيده، برخيزد تا من تلافى آن را كنم. پس قومى كه اين كار را كرده باشند برخيزند. پس از جانب خدا به حضرت رسالت پناه خطاب آيد كه پاداش ايشان را به تو واگذاشتم، ايشان را در هر جاى از بهشت كه خواهى جاى ده. پس آن حضرت ايشان را در وسيله، كه از منازل آن حضرت است جاى دهد».«» و از آنچه در زكوة مذكور شد بعضى از آداب و شرايط خمس نيز دانسته مى‏شود.
و بايد كسى كه خمس مى‏دهد نهايت اجتناب از منت نهادن و ايذاء و بزرگ شمردن آن بكند. و نهايت فروتنى از براى سادات كند نه اينكه مانند بعضى از لئيمان روزگار كه اگر گاهى، قليلى از خمس را اخراج كنند، و به صد درشتى و ناخوشى تسليم سيد محتاجى نمايند، پندارند كه او را خريده بلكه آفريده‏اند. غافل از اينكه همه ملك و مال جهان، بلكه جمله عالميان به طفيل وجود جد بزرگوار ايشان به وجود آمده. و ارزاق كافه انام از فيض وجود آباى گرام ايشان در عالم، «متواتر»،«» و «امطار»«» و بركات سماوات به آبروى اجداد امجاد ايشان بر كشت‏زار اهل زمين، «متقاطر»«» است.