دوّم: آداب انفاق كننده
و مخفى نماند كه: كسى كه در راه خدا انفاق مال مىكند بايد بداند كه از براى آن آدابى چند است:
يكى آنكه: چون به دل او بگذرد كه مالى در راه خدا بدهد و اين قصد را بكند بداند كه: شيطان از آن غافل شده و ملك به دل او نظر افكنده است. و فرصت را غنيمت شمارد و به زودى قصد خود را به جا آورد، كه در تأخير، آفات بسيار و عوايق زمان بىشمار است.
و دوم آنكه: چون به احتياج كسى مطلع شد يا گمان برد، پيش از اظهار كردن به او انفاق كند. و آبروى او را محافظت كند. و نگذارد كه مضطر به سئوال شود، زيرا كه: بعد از سئوال، آنچه مىدهد قيمت آبروئى است كه ريخته است، و احسان تام نيست.
«حضرت امير المؤمنين - عليه السّلام - از براى شخصى كه اميد به حضرت داشت چيزى فرستاد، و آن مرد هرگز از كسى چيزى نمىطلبيد، نه از آن حضرت و نه از غير او. شخصى عرض كرد كه: اين مرد هرگز چيزى از تو سئوال نكرده است و از آنچه فرستادى كمتر هم كفايت او را مىكرد. حضرت فرمود كه: خدا مثل تو را در ميان مؤمنين بسيار نكند، من عطا مىكنم و تو بخل مىورزى. هرگاه من كسى را كه اميد به من دارد عطا نكنم مگر بعد از سئوال او، پس به او ندادهام مگر قيمت آنچه را از او گرفتهام، زيرا كه: او در معرض اين در آوردهام كه: آبروئى را كه در پيش خداى من بر خاك مىمالد بريزم».«»
معراجالسعادة ج : 2 ص : 419
سوم آنكه: صدقات خود را در يكى از اوقات شريفه و ازمان فاضله بدهد. و آن وقت را از براى بذل و عطا مقرر دارد. مثل روز عيد غدير، و ماه ذى الحجه، به خصوص دهه اول آن. يا ماه رمضان، به خصوص دهه آخر آن.
و مروى است كه: «پيغمبر خدا - صلّى اللّه عليه و آله - جوادترين خلق بود. و در ماه رمضان مثل باد تند بود كه هيچ چيز را نگاه نمىداشت».«» چهارم آنكه: زكاة و ساير حقوق ماليه واجبه را آشكار و علانيه بدهد، كه آن افضل است از پنهان دادن. و آنچه از عطاها كه سنت باشد پنهان دادن آن افضل است.
همچنان كه حضرت صادق - عليه السّلام - به آن تصريح كرده و فرمودند كه: «اگر مردى زكاة مال خود را بر دوش كشد و به فقير رساند، حسن جميلى است از براى او».«» و اين در وقتى است كه از شايبه تشويش ريا مطمئن باشد. و آن فقيرى كه مىگيرد از اظهار آن شرم و حيا نكند. و الا پنهان دادن واجبات هم افضل است.
پنجم آنكه: از منّت نهادن بر فقير و ايذاى او احتراز كند. و عطائى كه به كسى نمايد از صفحه خاطر محو سازد، تا در دفتر حسناتش ثبت گردد، كه اگر از اين صفت خبيثه اجتناب نكند. صدقه او باطل، و «حليه»«» صحت، «عاطل»«» مىماند.
همچنان كه حق - سبحانه و تعالى - مىفرمايد كه:«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الأَذى» 2: 264يعنى: «اى مؤمنان باطل مسازيد صدقات خود را به منت نهادن و آزار دادن».«» و از سيّد انام مروى است كه: «كسى كه با برادر مؤمن خود نيكى كند و بر او منت نهد خداى - تعالى - عمل او را از درجه اعتبار ساقط سازد. و او را بر گناه خود بگيرد. و سعى او را نپذيرد».«» و منت نهادن، اين است كه: همچنين داند كه به آن فقير احسانى نموده. و علامت ظاهرى آن، اين است كه: در نزد مردم زبان به اظهار آن گشايد و آن را نقل كند، و از آن راه، از فقير چشم داشت ثنا و تعظيم و فرمانبردارى داشته باشد.
و علامت باطنى آن، اين است كه: بعد از عطا، از آن فقير خلاف ادبى يا خيانتى
معراجالسعادة ج : 2 ص : 420
نسبت به آن شخص واقع شود استبعاد نمايد زيادتر از آنچه پيش از عطا استبعاد مىنمود. و «ايذا»، آن است كه: او را سرزنش و ملامت كند. و پرده او را بدرد. و رو به او ترش نمايد. و او را خفيف كند. و از مجالست آن عار داشته باشد. و خود را عالىتر از او داند. و كسى كه مبتلا به اين مرض باشد بايد خود را از آن خلاص سازد.
|