فصل: چگونگى مصرف مال‏
چون مذمّت بخل را دانستى. و معالجه آن را شناختى. و فضيلت صفت سخاوت را يافتى و دانستى كه: آن حد وسط ميان بخل و اسراف است و آن عبارت است از: صرف كردن مال در مصرفى كه واجب يا مستحسن باشد. بدان كه: مصرف واجب، يا مستحسن اعم از اين است كه واجب يا مستحسن شرعى باشد يا در طريقه مروّت و عرف و عادت لازم، يا مستحسن باشد.
پس سخى كسى است كه: هر مصرفى را كه ترك آن شرعا مذموم، يا در نزد عقلا به حسب تعارف قبيح باشد مضايقه نكند و مال را به آن مصرف برساند، كه اگر يكى از آنها را مضايقه داشته باشد بخيل خواهد بود. گو آنكه واجب شرعى را ترك كند بخيل‏تر باشد. و مصارفى كه از شرع رسيده و در شريعت مقرّر شده، معيّن و مضبوط، و اما آنچه به حسب عادت و عرف لازم، و ترك آن در نزد ارباب دولت عقل قبيح است نسبت به احوال و اشخاص و اوقات مختلف مى‏شود، زيرا كه: مى‏بينيم كه بعضى رفتارها در اخراجات از غنى و صاحب دولت، قبيح است كه از فقرا قبيح نيست. و آنچه در مضايقه كردن از خويش و قوم خود قبيح است، در اجنبى، آن قبح را ندارد. آنچه از
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 414
بيگانگان مى‏توان مضايقه كرد از همسايگان مضايقه آن قبيح است. همچنين تنگ گيرى و مضايقه‏اى كه در خريد و فروش ضرر ندارد در ميهمانى نمى‏توان كرد. و مضايقه در بعضى چيزها تفاوت دارد با مضايقه كردن در پاره‏اى چيزهاى ديگر. چنان كه مى‏بينيم كه آب و نان و امثال آن با بعضى چيزهاى ديگر مختلف است. و اهل و عيال و دوست و آشنا و خويش و قوم و همسايه و رفيق با ديگران تفاوت مى‏كند.
و همچنين آنكه بايد خرج كند مختلف مى‏شود. پس غنى و فقير و امير و رعيّت و عالم و جاهل و طفل و كامل، يكسان نيستند.
و سخى، آن است كه: هر چيزى كه سزاوار باشد، خواه به حسب شرع و خواه به حسب مروّت و عادت، مضايقه نكند. و بخيل، آن است كه: در يكى از آنها تنگ گيرى و مضايقه كند. و تعيين مقدار آن را نمى‏توان كرد. هر گاه كسى مال بسيارى داشته باشد و آنچه به حسب شرع و تعارف و مروت لازم باشد به جا آورد، و ليكن از قدر لازم تجاوز نكند. و مستحبات و مستحسنات را به جا نياورد. بلكه مال خود را به جهت روز بينوائى و حوادث روزگار محافظت كند. چنين كسى اگر چه در نزد عوام مردم بخيل نباشد و ليكن در نظر خواص، از صفت بخل خالى نيست. و او را جواد و كريم نگويند، زيرا كه: در نزد ايشان صفت جود و سخاوت آن است كه: در بذل مال، غرض دنيوى نداشته باشد.
پس كسى كه بخشش و عطا مى‏كند به جهت مدح و ثنا و شهرت و نام نيك و دست آوردن دل مردم و تحصيل محبت ايشان و يارى جستن از آنها، سخى و جواد نيست. بلكه اهل معامله است و شهرت و مدح و امثال آن را به مال خود مى‏خرد.