صفت دوم: مفاسد غنا و بى‏نيازى‏
از رذايل متعلقه به قوه شهويه، صفت غنا و بى‏نيازى است.
و آن عبارت است از: آماده بودن جميع آنچه از اموال، صاحب آن به آن محتاج است. و از براى اين صفت، مراتب بى‏نهايت است. و چنين نيست كه: هر غنا و ثروتى مذموم، و از صفات رذيله باشد.
و از براى غنا اقسامى چند است:
يكى: كسى است كه: نهايت سعى مى‏كند در جمع مال، و زحمت مى‏كشد در تحصيل آن. و هر گاه از دست او بيرون رود محزون و غمناك مى‏گردد.
دوم: شخصى است كه: تعب و زحمتى در جمع آن نمى‏كشد و ليكن خدا ثروتى به او داده است و به آن شاد و خوشحال است. و چنانچه چيزى از او تلف شود اندوهناك مى‏گردد.
سوم: كسى كه نه زحمتى در جمع آن كشيده و نه به بودن آن شاد، و نه از رفتن آن غمناك مى‏گردد، و ليكن خدا دولتى به او داده است. و به آن شاكر و راضى است و وجود و عدمش مساوى، يا وجودش در نظر او بهتر است. اما نه اينكه اگر تمام شود غصه و اندوه به او راه يابد. و نيز آن شخصى كه غنى است، يا همه مال او حلال است يا حرام هم دارد، در دادن حقوق واجبه يا مستحبه يا تقصير مى‏كند يا نه.
معراج‏السعادة ج : 2 ص : 379
و اين اقسام كه مذكور شد بعضى از آنها مذموم و از صفات رذيله‏اند و بعضى ديگر چنين نيستند. بلى غالب آن است كه: از براى غير صاحبان نفوس قدسيّه قويّه مطلقا از خطر و آفت سالم نباشد. و از اين جهت است كه حق - سبحانه و تعالى - مى‏فرمايد:
«انَّ الانْسانَ لَيَطْغى انْ رَآهُ اسْتَغْنى» 96: 6 - 7يعنى: «به درستى كه انسان چون خود را غنى و بى‏نياز ديد، سركشى و طغيان مى‏كند».«» و حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - به بلال فرمود كه: «ملاقات كن خدا را در حالتى كه فقير باشى. و ملاقات مكن او را در حالتى كه غنى باشى».«» و فرمود كه: «فقراى امت من، پانصد سال پيش از اغنياى ايشان داخل بهشت خواهند شد».«» و فرمود: «مطلع شدم بر اهل بهشت، اكثر ايشان را ديدم از فقرا بودند. و مطلع شدم بر دوزخ، اكثر اهل آن را اغنيا يافتم».«» و مروى است كه: «هيچ روزى نيست مگر اينكه ملكى در زير عرش ندا مى‏كند كه:
اى فرزند آدم چيز كمى كه تو را كفايت كند بهتر است از چيز بسيارى كه تو را سركش و طاغى كند».«»